توی زمانهای دور اون موقعه ها که نه چت بود ونه اینترنت تو وسط دریا یه دونه جزیره بود که پدر های روحانی با اهل و اعیالشون اونجا زندگی میکردند .ورود وخروج از این جزیره مانند بعضی سایتها
forbidgen بود .یه روز یکی از پسرهای سمج تصمیم میگیره به اونجا بره خلا صه شنا کنان خودش رو اونجا میرسونه .میرسه به...