نتایح جستجو

آهان! خب بدون هماهنگي قبلي بود آخه!!! :lol:

ممنونم بابت عكساي قشنگت...:gol:[IMG]

منم بخدا منظوري نداشتم! بغض نكن آبجـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي جونـــــــــــــــــــــــــــم!:cry:

زندگي گرمي دلهاي بهم پيوسته است... تا در آن دوست نباشد همه درها بسته است... بانگاهي كه در آن شوق برآرد فرياد با سلامي كه در آن نور ببارد لبخند دست يكديگر را بفشاريم به مهر جام دلهامان را مالامال از ياري، غمخواري بسپاريم به هم...

سلام گله من، خواهر مهربونم...:gol: ممنون از متن قشنگي كه برام فرستادي...:gol: عشق و دوست داشتن... بعداً راجع بهش مفصلا باهات صحبت ميكنم... :smile:

خب بعدش چي ميشه؟:surprised: راستي در راستاي تاپيك بگم كه منم از تهرانم.

خب، حالا از راه رسيدم! به به، داداش اميــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر! سلام برادر.... حال شما؟ احوال شما؟ شنبه تون به كام انشاالله! سايتون مستدام انشاالله... لبتون خندان انشالله...! . . . . . . (حال كردي!؟ خوب اومدم؟)

بذار از راه برسم، بعد بگو چرا حال نميپرسي!

شب بخير گلم.... جوابتو برات ميسندم... در پناه حق...

اينجوري بعد از يه مدت از ناحيه گوش چپ كر نميشيم يحتمل؟؟؟؟ پس شام چي؟ شام اگه چرب و چيلي نباشه كه صفا نداره! :D چه ناراحت كننده!!:( در اين مورد با مادر گرامي صحبت كنيد لطفا! چشم! چشم! چشم! :cry: متاسفانه من هروقت موبايلم نفساي آخر شارژشو ميكشه و به شارژر دسترسي ندارم!، به تمامي...

[IMG]

انشاالله كه موفق باشي خواهر و دوست گلم...

خب، من برگشتم.... شامم رو خوردم، مسواكمو زدم، مثلا اومدم كه بخوابم!!!!! سلام دوباره... [IMG] خودت گلي آبجي جونم.... چه خبرا؟ درسا خوبه؟

مرسي برادر.... لطف داري! تولدت دقيقا چندمه آذره؟ راستي ديدم كه گفتن قراره برگردي، كجايي مگه؟ به سلامتي انشاالله...

نميدونم شايد حق با تو باشه... منم دخيره اي ندارم... منم روم سياهه! ولي پررو ام! اومدن آقا رو واقعا آرزو دارم.... نه براي نجات بشر... نه براي از بين رفتن ظلم... نه براي صلح و آرامش... فقط بخاطر خوده آقا... ناراحتم ازين غربتشون... ازين كه اينهمه سال غريب بوده ان، حتي بين شيعيان... ازينگه خودشونم...

به به! ميبينم كه رقيب شديم! http://www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=104658&page=28 گفته باشم، من برنده ما! اگه من نبرم يعني تقلب شده! [IMG]

سلام برادر...:gol: خواهش ميكنم... قابلي نداشت... كاش كه اون جمعه ي عزيز از راه برسه...:cry: چه خبرا؟ خوب و خوشي؟ ديگه تولد ندارين تو تالارتون؟

سلام برادر... خوبي؟ يه سوال؟! چرا وبلاگتو به روز نميكني؟ با اجازت يه سر زدم، مطالب خيلي خوبي توش هست... موضوعات جالبي رو براي تفكر انتخاب كرده بودي، ولي چرا به روز نميشه؟

[IMG] چه روزها که يک به يک غروب شد، نيآمدي چه اشکها که در گلو، رسوب شد نيآمدي خليل آتشين سخن، تبر به دوش بت شکن خداي ما دوباره سنگ و چوب شد نيآمدي براي ما که خسته ايم و دل شکسته ايم، نه براي عده اي، ولي چه خوب شد نيآمدي! تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام دوباره صبح، ظهر، نه، غروب شد...

[IMG] چه روزها که يک به يک غروب شد، نيآمدي چه اشکها که در گلو، رسوب شد نيآمدي خليل آتشين سخن، تبر به دوش بت شکن خداي ما دوباره سنگ و چوب شد نيآمدي براي ما که خسته ايم و دل شکسته ايم، نه براي عده اي، ولي چه خوب شد نيآمدي! تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام دوباره صبح، ظهر، نه، غروب شد...