تو ماشین تنها بودم.وسط راه حرف میزد.یهو یه اسپری از تو داشبورد دراورد زد تو ماشین.به منم تعارف کرد که بزنم به لباسم.ه چشم غره بهش رفتم وگفتم مرسی.منو بگو فکر کردم که از اون اسپری های بیهوش کننده.هی یواشکی دستگیره پنجره رو میچرخوندم که پنجره باز بشه هوا بیاد.ولی دستگیره خراب بود.:cry:انقدم بوش...