ولي افسوس كه ديگر حتا
سايه اي زان رخ پر مهر توام نيست كه من بسپارم به هوايش دل ريك نفر با آن سه تار كهنه اش
روزهايم را دوباره رنگ زد
شعرهاي بي صدايم را كه ديد
پا به پاشان شعر شد ، آهنگ زد
پيچك خشك دلم را آب داد
با نسيم دفترم همراه شد
تا كوير راه من را ديد ، زود
تك درختي در ميان راه شد