نتایح جستجو

به نظر من زندگی بدون آرزو حرکت نداره..کسل کننده ست..من آرزوهام زیاده..اول سلامتی خانوادم..عشقم..خودم دومیش اینه که زوده زوده زود به کسی که لیاقتمو داره وبرام با ارزش ترینه..عشقم برسم..سومیش اینه که عشقم ومن جزء بهترین معمارای دنیا شیم... یکی از آرزوهامم اینه که زودتر ببینش..بالاترین آرزومم اینه...

:gol:

فرمول موفقیت نهایی 1 – ابتدا خواسته خود را مشخص کنید .( دقیق باشید! روشنی بیان نوعی قدرت است). 2 – دست به عمل بزنید.( زیرا داشتن آرزو کافی نیست). 3 – ببینید نحوه عملکرد شما برای رسیدن به هدف، مفید و موثر است یانه؟(برای یک فرضیه بی ارزش، نیرو خود را بیهوده هدر ندهید). 4 – فرضیات و شیوه کار خود را...

تصمیم گیری و هدف گذاری همه ی ما رؤیاها و آرزوهایی داریم ... همه ی ما در اعماق روح خود میخواهیم باور کنیم که دارای موهبت خاصی هستیم، میتوانیم تغییر و تفاوتی ایجاد کنیم، میتوانیم به طریق خاصی در دیگران نفوذ کنیم و میتوانیم جهان فعلی را به صورت دنیای بهتری درآوریم. آرزوی شما چیست ؟ شاید رؤیایی است...

خدا براتون نگهشون داره..

من اگه برمیگشتم عقب ...درسامو بهتر میخونم وشیطنتو لازیگوشی نمیکردم!!

دزدى به خانه احمد خضرویه رفت و بسیار بگشت ، اما چیزى نیافت كه قابل دزدى باشد . خواست كه نومید بازگردد كه ناگهان احمد، او را صدا زد و گفت :اى جوان !سطل را بردار و از چاه ، آب بكش و وضو بساز و به نماز مشغول شو تا اگر چیزى از راه رسید، به تو بدهم ؛ مباد كه تو از این خانه با دستان خالى بیرون روى...

انشالله به آرزوهای قشنگت برسی عزیزم..

:smile::smile:

آره عزیزم:smile:

چه عواملی باعث رضایت یا عدم رضایتتون شده؟؟؟

همه درصف ایستاده بودند و به نوبت آرزوهایشان را می گفتند. بعضی ها آرزوهای خیلی بزرگی داشتند. بعضی ها هم آرزوهای بسیار کوچک و پست! نوبت به او رسید. از او پرسیدند: چه آرزویی داری؟ گفت : می خواهم همیشه به دیگران یاد بدهم، بی آنکه مدعی دانستن (دانایی) باشم. پذیرفته شد! گفتند چشمانت را ببند! چشمانش...

1- غیبت و دخالت در امور خصوصی و شخصی دیگران یکی از سوژه های اصلی محاورات که به شدت بین مردم مرسوم شده است عمل زشت غیبت می باشد. این روزها زمانی که افراد همدیگر را ملاقات می کنند و یا در میهمانی ها حاظر میشوند عملاً حرفی جز غیبت کردن درمورد دیگران ندارند و با هیجان کامل به این کار مبادرت می...

روزی حضرت سلیمان (ع ) در کنار دریا نشسته بود، نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد. سلیمان (ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید. در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود. مورچه به داخل دهان او وارد شد و قورباغه...

همه ما سعی می‌کنیم که از افراد بزرگ درس زندگی بگیریم و دوست داریم رمز و راز موفقیت آنها را بدانیم. اما فراموش می‌کنیم که گاهی بزرگترین درس‌های زندگی از کوچکترین موجودات کنار ما گرفته می‌شوند. مثلاً مورچه‌ها را در نظر بگیرید. آیا باور می‌کنید که این موجودات کوچک می‌توانند به ما یاد بدهند که...

خب بگو میخوای باهاش چیکار کنی؟؟؟

؟؟؟؟؟؟؟

یه دنیا ممنون...مشکلم حل شد....:smile:

ماکه میخوایم و نمیزارن...:(

اگه الان 100میلیون تو حسابتون بود باهاش چیکار میکردین؟؟