الان هادی اومد برم یه گپی باهاش بزنم...
شاید دوباره اومدم شایدم نه...
هر موقع اومدیو نامه هامو خوندی... جوابشو بفرست... منتظرتم خانوم گل...
دلم برات یه ذره شده....
شاید در چند روز آینده بهت زنگیدم...
دوس دارم صداتو بشنوم...
شبت گل بارون نفس خودم... بوووووووووووووووووووووووووووس...
ساعت 11:19شب...