نتایح جستجو

اون که درش شکی نیست... ولی نه جدی میگم... در حال حاضر عاشق نیستم... اون مال دوران جحالتمون بود...به قول خودت: خخخخخخخخخخخ کوتا بیا... کوتا بیا مهندس...:biggrin: تاج سریییییییییییییییی.... خب خداروشکر... یه سوالی شوما پسرا دلتون نمیگیره؟؟... همیشه شادین؟؟... اوه اوه اوه... باز شروع شد... جعبه ی...

آره اینم میشه... ولی به نظرم در کل خوبه...نیست؟؟؟...:smile: آره دیگه چه کنیم...:biggrin::biggrin: چه شعره خوبی... آفرین به شوما... اونجا پس کلاس شعرم میذارن؟؟...:biggrin: من عاشق شعرم...

خب خداروشکر...ایشالا که بهترم بشی....:smile: ای بابا عاشقی چی بوده.... ما رو چه به این حرفا... والا.. دلم گرفته بود .. از دیشب همینطور بودم... اما خوب نشد...( حس دیشبم یادته).. اما حالا خوبم... اروم شدم...:smile: چه خبره چه زود جو میگیرت...کوتاهه بیا بابا...:biggrin: چاکریییییییم... شوما چه...

سلام گل پسر... مرسی خوبم... شوما چطوری خاله پسر؟؟... رو به راهی؟؟ چاکریییییییییییییییم... قابل نداره... مرسییییییییی... اول که اومدم نابود بودم... یه کم تو باشگاه گشتم... یه گریه کردم... اما الان خوبم... به قول یکی از بچه ها وقتی ابریه دلت تا گریه نکنی خوب نمیشی... راس میگفت...:smile:

چقد ناراحت شدین...:biggrin: نه جدی میگم... به نظر یه دوره ی خیلی خوبه... واقعا مستقل میشه ادم... من که واقعا نیاز دارم... نمیشه داوطلبی بیایم...:biggrin::biggrin:

من که دارم یاد پارسالم میوفتم... پارسالم اولاش اینقد پر انرژی شروع کردم .... یه ماهه ریاضیو کنترلمو اینقد خوب پیش بردم... ولی بعدش رفتم تو یه خلصه ی طولانی مدت... نمیدونم من که خیلی نگرانم... تو دلم آشوبه ولی نمیدونم چرا دستو دلم به کار نمیره... اینجام نمیام چون روم نمیشه.... همه دارن تلاش میکنن...

کاش میشد دخترام برن....:redface:

سلام مهندس... من که به شخصه چند روزی هست که صفرم.... نمیدونم چرا رفتم تو خلصه...:confused::confused:

خواهش میکنم... به سلامت... خوش بگذره...:smile::w27::w27: [IMG]

میاد ایشالا... مونده تو ترافیک...مرسی مهندس...;):gol::gol::gol::gol::gol:

پس چرا برا من نیومده...:(

سلام مهندس... وقتت بخیر...;) چیزی برا من نیومده!!!!!!! شوما میبینیش؟؟...:surprised::D

ای مهندس.... همه چی از بین رفته... فقط بایدچشاتو ببندی که اذیت نشی... همین...:smile:

[IMG] [IMG] [IMG]

همه ی حرفاتو قبول دارم... من بعضی وقتا خیلی خیلی خیلی حساس میشم... شاید باورت نشه ولی تو بیشتر از دوستای دیگم حالمو میپرسی... هییییییییییییی.... چه میشه کرد... درست میشه نفسم... خوب میشی گلم... تو رو خدا اینقد خودتو اذیت نکن... برات شادی زیاد از خدا میخوام.... به خود خودش میسپرمت.... :-* :-*...

[IMG] [IMG] [IMG]

ﻛﺎﺝ ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ ﮔﻔﺖ ﺑﺎ ﻧﺮﻣﯽ / ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺑﺮﻡ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻫﻢ ﺭﻭﺯﯼ/ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺑﮕﻮﺵ ﺑﺎﺩ ﺭﺳﯿﺪ /ﺑﺎﺩ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪ، ﻣﻼﯾﻢ ﺷﺪ ﮐﺎﺝ ﺁﺳﯿﺐ ﺩﯾﺪﻩ ﯼ ﻣﺎ ﻫﻢ / ﮐﻢ ﮐﻤﮏ ﭘﺎ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺳﺎﻟﻢ ﺷﺪ ﻣﯿﻮﻩ ﯼ ﮐﺎﺝ ﻫﺎ ﻓﺮﻭ ﻣﯽ ﺭﯾﺨﺖ/ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎ ﺭﯾﺸﻪ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ﺁﺳﺎﻥ ﺍﺑﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﭼﻨﺪﯼ ﺑﻌﺪ /ﺩﻩ ﻣﺎ ﻧﺎﻡ ﯾﺎﻓﺖ ﮐﺎﺟﺴﺘﺎﻥ

ﻛﺎﺝ ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ ﮔﻔﺖ ﺑﺎ ﻧﺮﻣﯽ / ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺑﺮﻡ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻫﻢ ﺭﻭﺯﯼ/ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺑﮕﻮﺵ ﺑﺎﺩ ﺭﺳﯿﺪ /ﺑﺎﺩ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪ، ﻣﻼﯾﻢ ﺷﺪ ﮐﺎﺝ ﺁﺳﯿﺐ ﺩﯾﺪﻩ ﯼ ﻣﺎ ﻫﻢ / ﮐﻢ ﮐﻤﮏ ﭘﺎ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺳﺎﻟﻢ ﺷﺪ ﻣﯿﻮﻩ ﯼ ﮐﺎﺝ ﻫﺎ ﻓﺮﻭ ﻣﯽ ﺭﯾﺨﺖ/ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎ ﺭﯾﺸﻪ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ﺁﺳﺎﻥ ﺍﺑﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﭼﻨﺪﯼ ﺑﻌﺪ /ﺩﻩ ﻣﺎ ﻧﺎﻡ ﯾﺎﻓﺖ ﮐﺎﺟﺴﺘﺎﻥ

[IMG] دو کاج در کنار خطوط سیم پیام خارج از ده، دو کاج، روییدند ... سالیان دراز، رهگذران آن دو را چون دو دوست، میدیدند یکی از روز های سرد پاییزی زیر رگبار و تازیانه ی باد یکی از کاج ها به خود لرزید خم شد و روی دیگری افتاد گفت ای آشنا ببخش مرا خوب درحال من تامل کن ریشه هایم زخاک...

[IMG] دو کاج در کنار خطوط سیم پیام خارج از ده، دو کاج، روییدند ... سالیان دراز، رهگذران آن دو را چون دو دوست، میدیدند یکی از روز های سرد پاییزی زیر رگبار و تازیانه ی باد یکی از کاج ها به خود لرزید خم شد و روی دیگری افتاد گفت ای آشنا ببخش مرا خوب درحال من تامل کن ریشه هایم زخاک...