باوووشه
آقا چن وقت پیش,خوشی زده بود زیر دلم و داشتم به این چیزا فکر میکردم که چقدر دنیا بی وفاست و اینا
من دیگه نمیخوام زندگی کنم و ... خلاصه کلی به منبع و منشا آفرینش فکر میکردم:D
فکر کنم داشتم ناشکری میکردم....
یهو تلفن زنگ زد
دوستم بود,تا اومد حرف بزنه زد زیر گریه که بابام حالش بده و قلبش...
آقا اصلا عشق و این حرفا کشک شده
کششششششششششک
زندگی سخت شده,سختیش وقتیه که اشتراکی میشه:)
نمیخوام اصلا زندگیمو با کسی به اشتراک بذارم,مگه زورکیه؟
از من میشنوی تو یم یا ازدواج نکن یا اگه مزدوج شدی واقعا عاشق باش
می دونی از زندگیای الان حالم بد میشه
اصلا دنیا دیگه وفا نداره
یه چی بگم؟
من اصلا دلم نمیخواد به سی سال برسم,میخوام تا اون موقع دیگه نباشم
اصلا بدم میاد از این زندگیای الکی
وای خدایا فک کنم افسرده شدم,تو هم همین فکرو میکنی؟:D
افسرده نشدماااا
:D
تا الان زندگی نمیکردم
درس میخوندم خب!!!
از حالا به بعدشم درس میخونم ولی میخوام اونجوری که میخوام زندگی کنم
( زندگی رو غلیظ بخون );)
من تازه فهمیدم زندگی چیه
تو چی؟می دونی؟
نه شما نگران نباش
مامان ارامش جونت با تنهایی بیشتر حال میکنه
خیلی چیزا شامل:محیط کار,خود طرف,اصلا اینکه قبولم میکنن یا نه,اجازه والدین,نظر فامیل و وابستگان,نظر خودم ,میزان پتانسیل محیط برای پیشرفت و ... میباشد:D
تو یم بیا چک کن:D
اصلا وقتی زنگ زدم گفتم کاراموزی
ولی کی حوصله داره مفتی کار کنه:Dحالا میرم ببینم چی میگن چه جوری هس اصلا
بعدشم شنیدم تازگی یکی از مهندساشون رفته
کلا بستگی به خیلی چیزا داره رفتنم