نتایح جستجو

[IMG]

سلام دوست من خوفي عسيسم بفلما ميوه . .[IMG]

[IMG]

اخه اين چيزا كه قابل شما رو نداره. . . [IMG]

[IMG]

تقديم به اقا حسين مديره ي هميشه حاضر باشگاه . . . [IMG]

[IMG]

[IMG]

مررررررررررررررررررررررررررررسيييي خيلي جالب بود

تنها و یا حداقل اصلی ترین سند معماری که ثابت می کند خلیج فارس از دوران باستان متعلق به ایرانیان است در نزدیکی برازجان در استان بوشهر و به فاصله 20 کیلومتری از دریای خلیج فارس بدون محافظت و هیچگونه نگهداری رها شده است. به گزارش خبرگزاری مهر، رییس هیئت کاوش باستان شناسی که این بنای منحصر به فرد...

از آن زمان که نقشه ایران کشیده شد/نام و نشان کشورشیران کشیده شد/ هرقطعه رافضایی و نامی نهاده اند/نقش توهم خلیج دلیران کشیده شد/ شکل تو رابه گونه ی یک تاج بسته اند/تاج وطن زحکمت پیران کشیده شد/ این قطعه هم بنام وطن شدخلیج فارس/این نقشه هم به حکم امیران کشیده شد

وقتي كه ايران هست ، خليج يعني فارس تاريخ مي لرزد از خشم قوم فارس جز اين اگر باشد خليج آبي نيست بي سايه ايران، غير از فراغي نيست صدها هزار آرش، جان در کمان دارند تیری اگر کاری ست ، این عاشقان دارند وقتی اصالت را در نام می جویند هر بی نشان ناچار صد یاوه می گوید چیزی که در صلح است از جنگ می خواهد...

با هر نگاه بر آسمان اين خاک هزار بوسه ميزنم نفسم را از رود سپيد و آسمان خزر و خليج هميشگي فارس ميگيرم من نگاهم از تنب کوچک و بزرگ و ابوموسي نور ميگيرد من عشقم را در کوه گواتر در سرخس و خرمشهر به زبان مادري فرياد خواهم زد فرياد خواهم زد تفنگم در دست سرودم بر لب همه ي ايران را ميبوسم من خورشيد...

ای آب نیلگون و گهربار کشورم*ای آخرین پناهم وماوا سنگرم* ای امواج تو تلاطم عشق است در دلم*ای عشق پرتلاطم و موج شناورم* ماخون خویش در دل جام تو کرده ایم*تاشهدعشق جمله بریزی به ساغرم* صدجان فدای شوکت نام تو گشته است*ای جان فدای همت دلاورم* آواز عاشقان بخوان ای خلیج عشق*این جمله بود ذکرشهیدان لشکرم*...

[IMG]

[IMG]

[IMG]

از باغ ميبرند تا چراغاني ات كنند تا كاج جشن هاي زمستاني ات كنند پر كرده اند صبح تو را ابرهاي تار تنها به اين بهانه كه باراني ات كنند ي.سف به اين رها شدن از چاه دل مبند اين بار ميبرند كه زنداني ات كنند يك نقطه بيش فرق رحيم و رجيم نيست از نقطه اي بترس كه شيطاني ات كنند اي گل گمان نكن به شب جشن...

ترجيح ميدهم با كفشهايم در خيابان راه بروم و به خدا فكر كنم تااينكه در مسجد بنشينم و به كفشهايم فكر كنم

چرا ميتونه وقتي ديگران شاد نيستن وقتي اشك ميبيني وقتي سختياشونو ميبيني وقتي رنجشون ميبيني قلبت به درد مياد ولبخندت بي رنگ ميشه تازه ميفهمي كه تنها نيستي من جامعه رو از خوم جدا نميدونم