نتایح جستجو

  1. hamedinia_m51

    کوچه های تنهایی

    با من بمان که ظلمت شب از راه می رسد. وقتی که هیچ یاری نیست و آسایش گریخته است ، خدایا ! ای یاور بی کسان با من بمان ! در هر لحظه به حضور (( تو)) نیازمندم. چه چیزی جز لطف (( تو)) می تواند ترسها را در هم شکن؟ چه کسی جز (( تو)) می تواند راهنما و پناه من باشد؟ در روزهای ابری و آفتابی با من بمان! از...
  2. hamedinia_m51

    رد پای احساس ...

    از گل شنيدم بوي او مستانه رفتم سوي او تا چون غبار كوي او دركوي جان منزل كنم غرق تمناي توام ، موجي ز درياي توام من نخل سركش نيستم تا خانه در ساحل كنم
  3. hamedinia_m51

    رد پای احساس ...

    به شانه ام زدی که تنهایی ام را تکانده باشی به چه دل خوش کرده ای؟! تکاندن برف !...از شانه های آدم برفی...!
  4. hamedinia_m51

    کوچه های تنهایی

    تو آدم ها را اما در یک سبد می ریزی و به دوش می کشی بزرگتر ها آنجا می مانند و کوچکتر ها از لابلای سوراخ ها می گریزند *************** خدا کند.... خدا کند فقط وقتی که می رسم هنوز.... بر سبدم به جا مانده باشد کسی.....
  5. hamedinia_m51

    رد پای احساس ...

    به تو که می رسم شعر می شوم به تو که می رسم مهربان می شوم بی بهانه بی حساب بی کلام ...
  6. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    هر لبخندی نشان از... عشق دست بوسی خاطره ها به پایش افتاد نیست عاشقانه پایکوبی نگاه در نگاه رسید من خسته تفکر آخرین گناه مرگ شروعی جانانه تکرار ثانیه ها رقص تنهایی سایه ها هوس همین و بس
  7. hamedinia_m51

    كوي دوست

    مانند ماه آسمان ، رویت درخشد در جهان این روی زیبا را دگر،یارا مکن از من نهان تنهای تنهایان منم،رسوای شیدایان منم معشوق و یار اکنون تویی،یارا مرو با من بمان از جان خریدارت شدم،مشتاق دیدارت شدم در خلوت مستانه ام،یک دم بیا ای مهربان زیبا و بی همتا تویی،اندر جهان یکتا تویی دیوانه از عشقت...
  8. hamedinia_m51

    کوچه های تنهایی

    دلم صدا می زند تورا ... در کوچه باغ های فراموشی، دو باره گم شده ای مثل سالهای کودکی ... همیشه از چشمگذاشتن می ترسیدم و آن روز نوبت منبود چشمهایم را بستم یک،دو،سه... و بازکردم تو گم شده بودی و من پی تو می دویدم هنوز من بی تو... وقتی پیدایت کنم دیگرچشمهایم را نخواهم بست!
  9. hamedinia_m51

    رد پای احساس ...

    هميشه از دست دادن بد نيست،اينجا كه مي رسي خدا آمده است و طبيعت آماده است تا سادگي كند،اينجا با همه دلتنگي ها دل تنها نيست،خدا هميشه گوشه دل تنها به مهرباني نشسته است.
  10. hamedinia_m51

    کوچه های تنهایی

    چقدر دلتنگی بده ،دلتنگ کسی باشی ولی هیچ جور نتونی باش کنار بیای ،کاش آدم میتونست جای خالیشون را با یه بهونه پر کنه ولی نگاه میکنه میبینه بازم یه بهونه هست اونم دلتنگی دلم میخواد فریاد بزنم دلتنگتم خدایا دلتنگی همه عزیزام رو پیش خودت میارم تا در پناه تو باشند
  11. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    اگه تنها و غریبم سرگردون و عاشق اگه خاموش بی صدام توی تلخی دقایق اگه آخرین مسافر توی یک غبار جاده اگه آخرین گلبرگ واسه گل شقایق در وجودم عشق تو هنوز نمرده واسه تو یار عزیزم دل سپرده تو قشنگترین کلام یک ترانه با نگاهی دلبرو چه عاشقانه با نگاهی دلبرو چه عاشقانه دوستت دارم دوستت دارم به دام عشق...
  12. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    تا ز میخانه و می نام و نـشان خواهد بود سر ما خاک ره پیر مـغان خواهد بود حلـقـه پیر مغان از ازلم در گوش است بر هـمانیم که بودیم و هـمان خواهد بود بر سر تربت ما چون گذری هـمـت خواه کـه زیارتـگـه رندان جـهان خواهد بود برو ای زاهد خودبین که ز چشم مـن و تو راز این پرده نهان است و نـهان خواهد بود ترک...
  13. hamedinia_m51

    کوچه های تنهایی

    بوي جوي موليان آيد همي ياد يار مهربان آيد همي ريگ آموي و درشتيهاي او زير پايم پرنيان ايد همي آب جيحون از نشاط روي دوست خنگ ما را تا ميان آيد همي اي بخارا شاد باش و دير زي مير زي تو شادمان آيد همي مير ماه است و بخارا آسمان ماه سوي آْسمان آيد همي مير سروست و بخارا بوستان سرو سوي بوستان...
  14. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    سازم اي ساز شكسته اي به خاك غم نشسته خيلي وقته بي صدايي راحت هرجان خسته تا تو خاموشي و تنها همصدا كي دارم اي دوست آب شد دل از فراغت بر تنم چي مانده جز پوست براي تن هاي مرده نفس دم مسيحا مي دونم كه تو تبارت مي رسه به عرش اعلا سازم اي ساز شكسته اي به خاك غم نشسته خيلي وقته بي صدايي راحت هرجان خسته...
  15. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    مخور غم گذشته گذشته ها گذشته هرگز به غصه خوردن گذشته برنگشته به فکر آینده باش دلشاد و سر زنده باش به انتظار طلعت خورشید تابنده باش عمر کمه صفا کن رنج و غمو رها کن اگه نباشه دریا به قطره اکتفا کن عمر کمه صفا کن گذشته رو رها کن اگه نباشه دریا به قطره اکتفا کن به قطره اکتفا کن قسمت تو همین بوده...
  16. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    من از این دنیا چی میخوام یه وجب زمین خالی همونقدر که یک اطاقک بشه خونه خیالی من از این دنیا چی میخوام یه جعبه مداد رنگی بکشم رو تنه دنیا رنگه خوبیو قشنگی آدمهای دستو دلباز از توی قلک طاقچه بردارن بذر محبت واسه بارداری باغچه من از این دنیا چی میخوام دو تا صندلی چوبی که منو تو رو بشونن واسه گفتن...
  17. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    هنوز عاشقترینم ای تو تنها باور من بغیر از با تو بودن نیست هوایی در سر من هنوز عطر تو مونده در فضای خانه من هنوزم بیقراره این دل دیوونه من فراموشم نکن فراموشم نکن تویی تنها دلیل بودن من به یاد من باش, فراموشم نکن من تشنه محبت, درد آشنای هجرت دلم به این جدایی, هرگز نکرده عادت ناکامی از تولد...
  18. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    اهل طاعوني ي اين قبيله ي مشرقي ام تويي اين مسافر شيشه يي شهر فرنگ پوستم از جنس شب ‚ پوست تو از مخمل سرخ رختم از تاوله تن پوش تو از پوست پلنگ بوي گندم مال من هر چي كه دارم مال تو يه وجب خاك مال من هرچي ميكارم مال تو تو به فكر جنگل آهن و آسمون خراش من به فكر يه اتاق اندازه ي تو واسه...
  19. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    شبای رفتن تو شبای بی ستارست ببین که خاطراتم بی تو چه پاره پاره ست با هر نفس تو سینه بغضه تو تو گلومه با هر کی هر جا باشم عکس تو روبرومه آخ که چقدر تنگه دلم برای اون شبامون کاشکی که اون عشق بشینه دوباره تو دلامون چی میشه برگردی بازم به روزای گذشته هوای پاییزی چرا تو عشقه ما نشسته شبای رفتن تو...
  20. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    اگه يه روز بري سفر ... بري زپيشم بي خبر اسير روياها مي شم ... دوباره باز تنهامي شم به شب مي گم پيشم بمونه ... به باد مي گم تا صبح بخونه بخونه از ديار ياري ... چرا مي ري تنهام مي ذاري اگه فراموشم کني ... ترک آغوشم کني پرنده دريا مي شم ... تو چنک موج رها مي شم به دل مي گم خواموش بمونه ...
بالا