مرد نصفه شب در حالی که مست بود میاد خونه ودستش میخوره به کوزه سفالی گرون قیمتی که زنش خیلی دوستش داشته میوفته زمین و میشکنه مرد هم همونجا خوابش میبره... زن اون رو میکشه کنار همه چیو تمیز میکنه... صبح که مرد از خواب بیدار میشه انتظار داشت که زنش جروبحث رو شروع کنه و تا شب ادامه بده... مرد...