هر روز گذشتن از عمر و دیدن تکراری ودن و بی معنی بودن آن سختی هایی به وجود انسان می اندارد که هیچ وقت خستگی زندگی کردن از تن بیرون نمی رود ... خسته ام خیلی ...
خیلی وقت بود با خودم تنها نشدم .... جالبه من همیشه تنهام ولی نتونستم با خودم تنها بشم .... حالا اومدم تا نوشته های تنهاییهام رو بازم اینجا بذارم ..... می نویسم نه اون چیزی که تو سرمه ... اون چیزی رو مینویسم که توی دلمه ....