یکی از آنجاهایی که تو ش راحتم اینجاس ...
راحته راحت میام حرفامو میزنم ... درد دلامو مینویسم ...
الانم یک چیزی ته گلوم مونده .... شبیه بغضه اما بغض نیست ...
شاید فریاده ... از سر خستگی .. از سر .....
نمیدونم چی کار کنم ...
چرا همیشه وقتی قراره یک تصمیم مهم بگیرم میمونم...