نتایح جستجو

جدیییییییییییییی چه جالب پاشو برو بخواب توهم گرفتی

فدااااااااااااااااااات بشم الن دلون بابا اعتماد به نفس منم سیندرلام

واسه شما؟ بیش از هزارتا همه دخترا یک صدا میگن رابین رابین

آخه دختر بزرگ نمی شناسم بعدشم از اینجا چطوری بفرستم اونجا؟

حالا دعا کن زن بدن بهت

دخترررررررر بزرگم نداریم حالا چرا بزرگ؟ راستی چند ساله باشه؟

[IMG]

سلام خوبین؟ [IMG]

نداریم اوصولا تک دختر ها خیلی لوسن مثل بعضیا که قراره باهاش فامیل شم خوشم نمیاد ازش مگه خودت سیدی؟

چطوری می خوای؟ بگو تا معرفی کنم

برو پیش همون خانومه که اهل آرایشه

یکی دیگه از ضعف ها اینه که برای مدیران نسبت به توانایی و تخصصی که دارن [/FONT][/B][/COLOR][/SIZE]مسئولیت تعریف نمیشه نوع مدرک تحصیلی و سوادی که دارن ! اهمیت نداره و فقط مدرک داشتنش مهمه مثلا خیلی از جاها پیش میاد که یه شخصی که مدرک تحصیلیش ادبیات و یا... هستش رو مدیر بخش عمرانی یا ... میکنن...

شریییییییییییییییییک

گرت هافستد گیرت هندریک هافستد در دوم اکتبر 1928 در هارلِم هلند به دنیا آمد. وی نویسنده‌ای تأثیر گذار در زمینه فرهنگ ملی و فرهنگ سازمانی بود و کتابهای بسیاری به رشته تحریر درآورده که از آن بین می‌توان به دست‌آورد فرهنگ(2001)، فرهنگها و سازمانها و نرم افزار ذهن اشاره کرد. مطالعات هافستد نشان...

سلام ممنون شما شب خوبی داسته باشین

مدیریت، کارایی در بالا رفتن از نردبان موفقیت است، رهبری مشخص می‌کند که آیا نردبان به دیوار درست تکیه داده شده یا نه. استفان کاوی

هرگز در حضور كارمندان با ديگر معاشرين خود، پشت سر افراد بدگويي نكنيد. رعايت سلسله مراتب كاري را به مسئولين و سرپرستان گوشزد كنيد. با وسواس بيهوده در انتخاب، زمان را از دست ندهيد و به خاطر داشته باشيد زمان براي شما متوقف نمي‌شود

سوال کردن را یاد بگیرید سوال کردن را یاد بگیرید شايد از پاسخ‌ها خوشتان نيايد، اما دست كم بايد آنها را بدانيد. پرسش‌ها به روشن شدن موقعيت كمك مي‌كنند. پرسش‌ها دست مردم را در حنا مي‌گذارند و آنها را وادار به فكر كردن مي‌كنند و فكر كردن همواره براي هر كس و درباره هر چيز خوب است. پرسش‌ها به مردم...

برنده ها هیچگاه تسلیم نمی شوند برنده ها هیچگاه تسلیم نمی شوند دو پسر بچه در حال قدم زدن در كنار جاده اي بودند كه چشمشان به دو بشكه شير كه براي فروش به شهر مي بردند، افتاد. پسر هاي شيطان در هر بشكه يك قورباغه انداختند. قورباغه اول با خود گفت:"خدايا!من كه تا به حال در شير شنا نكرده ام. در پوش را...

نتوانستن نتوانستن جرج رويس، آموزگار كلاس پنجم من بود. يك روز ناگهان سر كلاس فرياد كشيد:"ساكت". بعد پاي تخته سياه رفت و با خط درشت نوشت، " نتوانستن"، بعد رو به كلاس كرد و گفت:" حالا چكار كنم؟" همه مي دانستيم كه منظورش چيست، بنابراين همه با هم گفتيم:" نون نتوانستن را بشكن". او هم با وقار به سمت...