نتایح جستجو

  1. agin

    [IMG] برای دیدن معجزه باید کاری بکنی ، ... حقیقی بودن را آغاز کن ، گرچه با این خطر روبرو شوی...

    [IMG] برای دیدن معجزه باید کاری بکنی ، ... حقیقی بودن را آغاز کن ، گرچه با این خطر روبرو شوی که پیوند چنان استوار نباشدتا بتواند بار حقیقت را برتابد. حقیقت شاید بسیار عظیم باشد، غیر قابل تحمل، ولی پیوندی که نتواند این بار بر شانه برگیرد، ارزشی نخواهد داشت. از این رو باید آزمون را آغاز کرد...
  2. agin

    [IMG] برای دیدن معجزه باید کاری بکنی ، ... حقیقی بودن را آغاز کن ، گرچه با این خطر روبرو شوی...

    [IMG] برای دیدن معجزه باید کاری بکنی ، ... حقیقی بودن را آغاز کن ، گرچه با این خطر روبرو شوی که پیوند چنان استوار نباشدتا بتواند بار حقیقت را برتابد. حقیقت شاید بسیار عظیم باشد، غیر قابل تحمل، ولی پیوندی که نتواند این بار بر شانه برگیرد، ارزشی نخواهد داشت. از این رو باید آزمون را آغاز کرد...
  3. agin

    [IMG] برای دیدن معجزه باید کاری بکنی ، ... حقیقی بودن را آغاز کن ، گرچه با این خطر روبرو شوی...

    [IMG] برای دیدن معجزه باید کاری بکنی ، ... حقیقی بودن را آغاز کن ، گرچه با این خطر روبرو شوی که پیوند چنان استوار نباشدتا بتواند بار حقیقت را برتابد. حقیقت شاید بسیار عظیم باشد، غیر قابل تحمل، ولی پیوندی که نتواند این بار بر شانه برگیرد، ارزشی نخواهد داشت. از این رو باید آزمون را آغاز کرد...
  4. agin

    [IMG] برای دیدن معجزه باید کاری بکنی ، ... حقیقی بودن را آغاز کن ، گرچه با این خطر روبرو شوی...

    [IMG] برای دیدن معجزه باید کاری بکنی ، ... حقیقی بودن را آغاز کن ، گرچه با این خطر روبرو شوی که پیوند چنان استوار نباشدتا بتواند بار حقیقت را برتابد. حقیقت شاید بسیار عظیم باشد، غیر قابل تحمل، ولی پیوندی که نتواند این بار بر شانه برگیرد، ارزشی نخواهد داشت. از این رو باید آزمون را آغاز کرد...
  5. agin

    [IMG] برای دیدن معجزه باید کاری بکنی ، ... حقیقی بودن را آغاز کن ، گرچه با این خطر روبرو شوی...

    [IMG] برای دیدن معجزه باید کاری بکنی ، ... حقیقی بودن را آغاز کن ، گرچه با این خطر روبرو شوی که پیوند چنان استوار نباشدتا بتواند بار حقیقت را برتابد. حقیقت شاید بسیار عظیم باشد، غیر قابل تحمل، ولی پیوندی که نتواند این بار بر شانه برگیرد، ارزشی نخواهد داشت. از این رو باید آزمون را آغاز کرد...
  6. agin

    [IMG] برای دیدن معجزه باید کاری بکنی ، ... حقیقی بودن را آغاز کن ، گرچه با این خطر روبرو شوی...

    [IMG] برای دیدن معجزه باید کاری بکنی ، ... حقیقی بودن را آغاز کن ، گرچه با این خطر روبرو شوی که پیوند چنان استوار نباشدتا بتواند بار حقیقت را برتابد. حقیقت شاید بسیار عظیم باشد، غیر قابل تحمل، ولی پیوندی که نتواند این بار بر شانه برگیرد، ارزشی نخواهد داشت. از این رو باید آزمون را آغاز کرد...
  7. agin

    [IMG] برای دیدن معجزه باید کاری بکنی ، ... حقیقی بودن را آغاز کن ، گرچه با این خطر روبرو شوی...

    [IMG] برای دیدن معجزه باید کاری بکنی ، ... حقیقی بودن را آغاز کن ، گرچه با این خطر روبرو شوی که پیوند چنان استوار نباشدتا بتواند بار حقیقت را برتابد. حقیقت شاید بسیار عظیم باشد، غیر قابل تحمل، ولی پیوندی که نتواند این بار بر شانه برگیرد، ارزشی نخواهد داشت. از این رو باید آزمون را آغاز...
  8. agin

    نصب ویندوز xp

    سلام . فقط درایو c پاک میشه.هر برنامه ای که اونجا نصب کردی پاک میشه و دوباره باید نصب بکنی. برای folderهات و چیزهای دیگه اتفاقی نمی افته ......البته تا اونجایی که ما دیدیم اینجوری بوده :surprised:
  9. agin

    عشق یک طرفه

    دوست من هیچوقت سعی نکن با نگاهت ،فقط ، چیزی رو به کسی بگی .هیچ جوابی نمیده تقریبا .مستقیم هم بگی فایده نداره.برای خودم پیش اومده که میگم . اما با بچه هایی که میگن یکی واسطه بشه موافقم.مخصوصا اگه بتونی سر یه چیزی رابطه پیدا بکنین .توی دانشگاه اوضاع بهتر از بیرونه .سعی کن یه سوال پیدا بکنی که...
  10. agin

    برای مهندسین بن بستی وجود ندارد ؛ آنان یا راهی خواهند یافت ، یا راهی خواهند ساخت . روزتون مبارک...

    برای مهندسین بن بستی وجود ندارد ؛ آنان یا راهی خواهند یافت ، یا راهی خواهند ساخت . روزتون مبارک آقا شهریار. غزل جون چطوره ؟
  11. agin

    ** براي من نوشتي براي تو نوشتم**

    سرمست توام که اهل هیچستانی گه دور و گهی اهل همین کاشانی از حوض بدون آب ماهی ای مرد تا شرقی ادراک بشر می مانی
  12. agin

    ** براي من نوشتي براي تو نوشتم**

    مرسی عزیزم. برای شروع عالی بود. فقط یه نکته ! باید شعرتون جوابی به یکی از شعرهای قبلی باشه .باید نقل قول کنین و جوابشو بدین . با این وجود خوب بود خوش اومدی دوست من...:gol:
  13. agin

    وقتی هیچ چیز نیست ، عادت تو هم بس است برای یک عمر دلخوشیم این روزها همه چیز بوی بد سکوت می...

    وقتی هیچ چیز نیست ، عادت تو هم بس است برای یک عمر دلخوشیم این روزها همه چیز بوی بد سکوت می دهند ...... ...... باور کن هیچ چیز برای تکرار ندارم همه چیز تکراری ست..... دوست من ، این روزای من ، خیلی ساکت و بی روحن .یاد قصه_غصه هام افتادم ......تنهاییهام. ببخش ، شعر هم جایی برای گفتن نداره...
  14. agin

    ** براي من نوشتي براي تو نوشتم**

    وقتی هیچ چیز نیست ، عادت تو هم بس است برای یک عمر دلخوشیم این روزها همه چیز بوی بد سکوت می دهند ...... ...... باور کن هیچ چیز برای تکرار ندارم همه چیز تکراری ست.....
  15. agin

    سه شنبه ساعت یک ربع به یازده

    خوبه ، کنتور هم که نمی ندازه ......راحت باشین کلا ً
  16. agin

    [IMG] در فصل پاییز همه اندوه هایم را گرد آوردم ودر باغم به خاک سپردم. هنگامیکه فروردین فرا رسید...

    [IMG] در فصل پاییز همه اندوه هایم را گرد آوردم ودر باغم به خاک سپردم. هنگامیکه فروردین فرا رسید وبهار آمد؛ در باغم گلهایی زیباتر از دیگر گلها روییده بودند. همسایگانم که به دیدن آنها آمدند، همه به من گفتند: " به به ،چه گلهایی...زیبایی این گلها بی شک از خوبی بذرهای آنهاست.راستی به ما قول میدهی که...
  17. agin

    [IMG] در فصل پاییز همه اندوه هایم را گرد آوردم ودر باغم به خاک سپردم. هنگامیکه فروردین فرا رسید...

    [IMG] در فصل پاییز همه اندوه هایم را گرد آوردم ودر باغم به خاک سپردم. هنگامیکه فروردین فرا رسید وبهار آمد؛ در باغم گلهایی زیباتر از دیگر گلها روییده بودند. همسایگانم که به دیدن آنها آمدند، همه به من گفتند: " به به ،چه گلهایی...زیبایی این گلها بی شک از خوبی بذرهای آنهاست.راستی به ما قول میدهی که...
  18. agin

    <DIV class=visitor_message_body id=vmessage_text_659639>[IMG] در فصل پاییز همه اندوه هایم را گرد...

    <DIV class=visitor_message_body id=vmessage_text_659639>[IMG] در فصل پاییز همه اندوه هایم را گرد آوردم ودر باغم به خاک سپردم. هنگامیکه فروردین فرا رسید وبهار آمد؛ در باغم گلهایی زیباتر از دیگر گلها روییده بودند. همسایگانم که به دیدن آنها آمدند، همه به من گف%
  19. agin

    [IMG] در فصل پاییز همه اندوه هایم را گرد آوردم ودر باغم به خاک سپردم. هنگامیکه فروردین فرا رسید...

    [IMG] در فصل پاییز همه اندوه هایم را گرد آوردم ودر باغم به خاک سپردم. هنگامیکه فروردین فرا رسید وبهار آمد؛ در باغم گلهایی زیباتر از دیگر گلها روییده بودند. همسایگانم که به دیدن آنها آمدند، همه به من گفتند: " به به ،چه گلهایی...زیبایی این گلها بی شک از خوبی بذرهای آنهاست.راستی به ما قول میدهی که...
  20. agin

    ** براي من نوشتي براي تو نوشتم**

    هیچ چیز نیست ؛ خاطراتم را می گویم. ... کسی در آن نفس هم نمی کشد از بس همیشه تنها بوده ام. بوم نقاشی من همیشه سفید بود... ( تکه ای از داستان زندگی من )
بالا