مردم همیشه در آرزوی
دیدار کسی هستند که
به آنها یاری رساند
تا بهترین " من _ " درون خود را کشف کنند،
تا درون پنهان خود را باز یابند ؛
و به آن اعتقاد پیدا کنند
و در جستجوی بهترین خود باشند .
هنگامی که از عهده انجام چنین کاری
برای مردم بر آییم
نباید از آن سر باز بزنیم .
نباید فقط گوش شنونده ای...
اعتقاد من بر اینه که :
شادی و اتفاقهای خوب زندگی ، نمود عینی خدا به ما هستن .
وقتی همه چیز هست و بر وفق مراده ، این خداست که داره خودش رو به ما نشون می ده
خداوند عین زیبایی و شادیه .
خدا الان در دلته ....برای همینه که الان شادی:gol:
چرااااااااااااااا آیا ؟
تنهایی زیاد هم چیز بدی نیست دوست من ...
آفتاب باش
که اگر خواستی بر کسی نتابی ...
نتوانی
تو هم که دیگه آفتاب هستی:heart:
سعادت در تنهایی از راه می رسد ،
ابدا قائم به پیوند نیست .
زمانی به در می کوبد که در تنهایی مطلق هستی ،
و در این تنهایی شادی و...
و اگر می خواهید خدا را بشناسید در پی کشف رازها نباشید
بلکه به گرداگرد خویش نگاه کنید ؛
او را خواهید دید که با کودکانتان سرگرم بازی است .
و به آسمان بنگرید ؛
او را خواهید دید که در میان ابرها گام بر می دارد ،
در حالیکه دستهایش را در آذرخش دراز کرده است و در باران پایین می آید ،
او را خواهید دید...
اگر می خواهید خدا را بشناسید در پی کشف رازها نباشید
بلکه به گرداگرد خویش نگاه کنید ؛
او را خواهید دید که با کودکانتان سرگرم بازی است .
و به آسمان بنگرید ؛
او را خواهید دید که در میان ابرها گام بر می دارد ،
در حالیکه دستهایش را در آذرخش دراز کرده است و در باران پایین می آید ،
او را خواهید دید که...
و اگر می خواهید خدا را بشناسید در پی کشف رازها نباشید
بلکه به گرداگرد خویش نگاه کنید ؛
او را خواهید دید که با کودکانتان سرگرم بازی است .
و به آسمان بنگرید ؛
او را خواهید دید که در میان ابرها گام بر می دارد ،
در حالیکه دستهایش را در آذرخش دراز کرده است و در باران پایین می آید ،
او را خواهید دید...
یه شکل تازه ای بکش که نو باشه ؛
اگه اونقدا-م خوب نباشه
یه شعر تازه ای بگو که نو باشه ؛
اگه اونقدا-م خوب نباشه
یه چیز تازه ای بخون که نو باشه ؛
اگه اونقدا-م خوب نباشه
تو هم به کاری دست بزن -
تو هم تو دنیای بزرگ
یه چیزی یادگار بذار
که نو باشه ؛
اگه اونقدا-م خوب نباشه.....[IMG] :gol:
" شل...
یه شکل تازه ای بکش که نو باشه ؛
اگه اونقدا-م خوب نباشه
یه شعر تازه ای بگو که نو باشه ؛
اگه اونقدا-م خوب نباشه
یه چیز تازه ای بخون که نو باشه ؛
اگه اونقدا-م خوب نباشه
تو هم به کاری دست بزن -
تو هم تو دنیای بزرگ
یه چیزی یادگار بذار
که نو باشه ؛
اگه اونقدا-م خوب نباشه.....[IMG] :gol:
" شل...
یه شکل تازه ای بکش که نو باشه ؛
اگه اونقدا-م خوب نباشه
یه شعر تازه ای بگو که نو باشه ؛
اگه اونقدا-م خوب نباشه
یه چیز تازه ای بخون که نو باشه ؛
اگه اونقدا-م خوب نباشه
تو هم به کاری دست بزن -
تو هم تو دنیای بزرگ
یه چیزی یادگار بذار
که نو باشه ؛
اگه اونقدا-م خوب نباشه.....[IMG] :gol:
" شل...
یه شکل تازه ای بکش که نو باشه ؛
اگه اونقدا-م خوب نباشه
یه شعر تازه ای بگو که نو باشه ؛
اگه اونقدا-م خوب نباشه
یه چیز تازه ای بخون که نو باشه ؛
اگه اونقدا-م خوب نباشه
تو هم به کاری دست بزن -
تو هم تو دنیای بزرگ
یه چیزی یادگار بذار
که نو باشه ؛
اگه اونقدا-م خوب نباشه.....[IMG] :gol:
" شل...
یه شکل تازه ای بکش که نو باشه ؛
اگه اونقدا-م خوب نباشه
یه شعر تازه ای بگو که نو باشه ؛
اگه اونقدا-م خوب نباشه
یه چیز تازه ای بخون که نو باشه ؛
اگه اونقدا-م خوب نباشه
تو هم به کاری دست بزن -
تو هم تو دنیای بزرگ
یه چیزی یادگار بذار
که نو باشه ؛
اگه اونقدا-م خوب نباشه.....[IMG] :gol:
" شل...
زندگانی ام ساکت است .
جز کار کردن و قدم زدن کار دیگری ندارم .
هوس دیدن مردم را ندارم ،
و احساس می کنم که در انتظار چیز تازه و
غریبی هستم که بخش ناسوخته _ روحم را بسوزاند.
می خواهم بیشتر بنویسم اما نمی توانم .
کمی ملولم و سکوت سیاهی روحم را فرا گرفته است.
ایکاش می توانستم سرم را روی...
پسر کوچولو اینجوری گفت :
" قاشق من وقت غذا
پرت میشه گاهی رو زمین "
اون پیرمرد جواب دادش :
عینهو من...
پسر کوچولو اینجوری گفت :
" شلوارمو گاهی روزا خیس میکنم "
اون پیرمرد با خنده ای جواب دادش:
عینهو من ...
پسر کوچولو اینجوری گفت :
" بیشتر وقتا زیر گریه می زنم "
اون پیرمرد جواب دادش :
عینهو من...
پسر کوچولو اینجوری گفت :
" قاشق من وقت غذا
پرت میشه گاهی رو زمین "
اون پیرمرد جواب دادش :
عینهو من...
پسر کوچولو اینجوری گفت :
" شلوارمو گاهی روزا خیس میکنم "
اون پیرمرد با خنده ای جواب دادش:
عینهو من ...
پسر کوچولو اینجوری گفت :
" بیشتر وقتا زیر گریه می زنم "
اون پیرمرد جواب دادش :
عینهو من...
در فصل پاییز همه اندوه هایم را گرد آوردم ودر باغم به خاک سپردم.
هنگامیکه فروردین فرا رسید وبهار آمد؛ در باغم گلهایی زیباتر از دیگر گلها روییده بودند.
همسایگانم که به دیدن آنها آمدند، همه به من گفتند: " به به ،چه گلهایی...زیبایی این گلها بی شک از خوبی بذرهای آنهاست.راستی به ما قول میدهی که در...