نتایح جستجو

  1. hamedinia_m51

    آره بارون مي اومد خوب يادمه ...

    با لبخند نشانی خانه ی تو را می خواستم همسایه ها می گفتند سالها پیش به دریا رفت کسی دیگر از او خبر ندارد به خانه ی تو نزدیک می شوم تو را صدا می کنم در خانه را می زنم باران می بارد هنوز باران می بارد احمدرضااحمدي
  2. hamedinia_m51

    انگار با من از همه کس آشناتری از هر صدای خوب برایم صداتری ایینه ای به پاکی سر چشمه ی یقین با...

    انگار با من از همه کس آشناتری از هر صدای خوب برایم صداتری ایینه ای به پاکی سر چشمه ی یقین با اینکه روبروی منی و مکدری تو عطر هر سپیده و نجوای هر نسیم تو انتهای هر ره و آن سوی هر دری لالای پر نوازش باران نم نمی خاک مرا به خواب گل سرخ می بری انگار با من از همه کس ‌آشناتری از هر صدا خوب...
  3. hamedinia_m51

    من با تو تنها نیستم.

    حالا خودم برایت می نویسم یادم نرفته است! گفتی : از هراس ِ باز نگشتن، پشتِ سرم خاکاب نکن! گفتی : پیش از غروب ِ بادبادکها برخواهم گشت! گفتی: طلسم ِ تنهای ِ تو را، با وِردی از اُراد ِ آسمان خواهم شکست! ولی باز نگشتی و ابر ِ بی باران این بغضهای پیاپی با من ماند! تکرار ِ تلخ ِ ترانه ها با من ماند! بی...
  4. hamedinia_m51

    کوچه های تنهایی

    رسیدن به این سایه سار ساده نبود! روزگاری رازِ زیبایی زنبق ها را نمی دانستم! دستم به دستگیره ی دل سپردن نمی رسید! چشم چکامه هایم ضعیف بود! پس با عینک ِ عشق به آسمان نگاه کردم! به باغ و بلوغ ِ بوسه و بی حصاری ِ آواز! به پولک ِ سرخ ماهی تنگ! به جهره ام در اینه ترک دار! نگاه کردم و دانستم! دانستم...
  5. hamedinia_m51

    کوچه های تنهایی

    هرچه می دوم با گمان رد گام های تو گم نمی شوم راستی در میان این همه اگر تو چقدر بایدی __________________
  6. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    همیشه سبز می خشکد، همیشه ساده می بازد همیشه لشکر اندوه به قلب ساده می تازد من آن سبزم که رستن را، تو آخر بردی از یادم چه ساده هستی خود را به باد سادگی دادم به پاس سادگی در عشق، درون خود شکستم زود دریغا سهم من از عشق قفس با حجم کوچک بود به غیر از دوستت دارم، به لب حرفی نشد جاری ولی غافل...
  7. hamedinia_m51

    ثانیه های خاکستری...

    عاشق خسته! بنويس! عشق ُ با خط ِ شکسته بنويس! تو رَجزخوني ِ اين حنجره ها، از دل ِ به خون نشسته، بنويس! بنويس شاپرک ِ مرده ي ما، از تو بندِ پيله رسته! بنويس! بنويس که اين صداي بي دروغ، عُمريه نخورده مَسته! بنويس! اب تبِ ترانه هاي بي صدا، از رفيقاي گُسسته بنويس! نتِ تک خوني ِ ساز ُ پاره کن! نُتار...
  8. hamedinia_m51

    رد پای احساس ...

    مهم نيست کف پات رو شسته باشي يا نه ! حتي مهم نيست که کف پات نرمه يا زبر ! مهم اينه که وقتي پات رو تو زندگيه کسي ميزاري و از زندگيش عبور مي کني وقتي که مهلتت تموم شد و فقط رد پات موند اونقدر اون رد پا خواستني باشه که به کسي اجازه نده پاهاش رو روي رد پات بذاره !
  9. hamedinia_m51

    دلم برای خودم تنگ میشود...

    خداوندا،عزت مرا این بس كه بنده تو باشم و فخرمرا این بس كه تو خدای منی، تو آنچنانی كه من دوست دارم، پس مرا آنچنان گردان كه تو دوست داری ... آمین
  10. hamedinia_m51

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    كاش اون قدر خوب بودم كه هیچ وقت دلم از این واون نمی گرفت ، دلم می گیره حتی از یه اخم . كاش اون قدر صبور بودم كه تحمل نا ملایمات دیگران برام آسون بود، به هم می ریزم با كوچكترین بی معرفتی. كاش اون قدر بخشش داشتم كه جواب بدی ها رو با لبخند بدم، رو بر می گردونم از اون كه بد كرد. خدایا بهم صبر بده تا...
  11. hamedinia_m51

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    این منم که تو را می خوانم نه پری قصه هستم در آفاق داستان و نه قاصدکی در یک قدمی تو من یک انسانم کسی که همواره به یاد توست سالهاست با رودخانه و آسمان زندگی می کنم برای کفتران چاهی دانه می ریزم و ماه را به مهمانی درختان دعوت می کنم این تویی که مرا در تمام لحظات می بینی می نویسم تا تمامی درختان...
  12. hamedinia_m51

    من با تو تنها نیستم.

    کسی به من و تو دل نخواهد بست رهگذر می رفت و بی خبر از چشمان منتظر کوچه بن بست ، گام بر پیکره نرم جاده می نهاد. کوچه او را فریاد می کرد و جاده بوسه بر گامهایش می زد . جاده و کوچه ، شکستن سکوتشان را جشن گرفته بودند . جاده در گوش کوچه زمزمه کرد : مدتهاست جز نعره باد ، صدای پای مسافری سکوتمان...
  13. hamedinia_m51

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    اگر نمی توانی درخت کاج روی تپه باشی ، پس بوته ای باش در يک دره ، اما زيباترين بوته کوچک در کنار جويبار... بوته باش ، اگر نمی توانی درخت باشی ...
  14. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    نمی توانم از عشقم برایت بگویم این است داستان من آوازی عاشقانه خواهم خواند تنها برای تو خواهم خواند گرچه هزاران فرسنگ دوری امااین احساس نیرومند است نزد من بیا مرا چشم انتظار مگذار شبی دیگر بی تو اینجا باشم دیوانه خواهم شد دیگری نیست هیچ کس دیگری نیست هیچ عشق دیگری نمی تواند جای تو را...
  15. hamedinia_m51

    آره بارون مي اومد خوب يادمه ...

    میاد بارون احساس . از ابر تیکه تیکه که سقف نازک دل . دوباره کرده چیکه چیکه چیکه... آهای ای هم اتاقی . بیار شمع و چراغی که شاید روی عشقو ببینم اتفاقی ببین خورشید چشمام اسیر این چراغه تموم خواسته من . همین یک اتفاقه میاد بارون احساس . از ابر تیکه تیکه که سقف نازک دل . دوباره کرده چیکه چیکه چیکه...
  16. hamedinia_m51

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    قهر...... چند وقت مي‌شود هر چه قصه، هر چه شعر با دلم قهر كرده‌اند جاده، آفتاب، گل عابر پياده، پل خانه‌ها، درخت‌ها، پرنده‌ها هر كه، هر چه را نگاه مي‌كنم خسته و كلافه‌اند حرف تازه‌اي بزن! شعر تازه‌اي بخوان! حس تازه‌اي به من بده! تا دوباره پا شوم تا دوباره چون كبوتري توي آسمان...
  17. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  18. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  19. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  20. hamedinia_m51

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    دستم را اگر نگرفته بودي چگونه مي آموختم در غيبت خورشيد هم مي شود خنديد ؟! صدايت که ببارد يک قطره ماه هم در کاسه ي آبم بيفتد کافي ست ؛ من نور مي شوم
بالا