نتایح جستجو
-
مشاعرۀ سنّتی
در مرام عاشقی تردید نیست هر که تردیدش بود هجران رواست! خسته نباشین. -
مشاعرۀ سنّتی
دوش مرا وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند! -
مشاعرۀ سنّتی
دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدا را! -
مشاعرۀ سنّتی
در جوانی گفتم شیر شیر است گرچه پیر بود چون که پیری رسید دانستم پیر پیر است گرچه شیر بود! -
مشاعرۀ سنّتی
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور! -
مشاعرۀ سنّتی
دوران بقا چو باد صحرا بگذشت تلخی و خوشی و زشت و زیبا بگذشت! سعدی -
مشاعرۀ سنّتی
یادم آید روز دیرین گردش یک روز شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم! گلچین گیلانی -
مشاعرۀ سنّتی
دود اگر بالا نشیند کسر شان شعله نیست جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است! -
ختــم صلوات برای شادی روح پدر حنانه عزیز ...
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم -
مشاعرۀ سنّتی
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور! -
مشاعرۀ سنّتی
زلفت چو افشان می کنی ما را پریشان می کنی آخر من از گیسوی تو خود را بیاویزم به دار! -
مشاعرۀ سنّتی
ترسم ای مرگ نیایی تو و من پیر شوم آنقدر زنده بمانم که ز جان سیر شوم! -
مشاعرۀ سنّتی
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی نروم جز به همان ره که توام رهنمایی! -
مشاعرۀ سنّتی
دیده در راهت نهم دردانه بارانت کنم چهره ی زیبا نما تا جان به قربانت کنم! -
مشاعرۀ سنّتی
نازی که ز لبخند گل یاس هویداست زیبایی عشق است که در چشم تو پیداست! -
مشاعرۀ سنّتی
مگو شعر تو سر تا پا گنه بود از این ننگ و گنه پیمانه ای ده بهشت و حور و آب کوثر از تو مرا در قعر دوزخ خانه ای ده! همچنین. -
مشاعرۀ سنّتی
منم چون شاخ تشنه در بهاران تویی همچون هوای ابر و باران!