نتایح جستجو

  1. succulent

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/...

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا/ ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل/ خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند/ حیف...
  2. succulent

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/...

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا/ ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل/ خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند/ حیف...
  3. succulent

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/...

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا/ ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل/ خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند/ حیف...
  4. succulent

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/...

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا/ ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل/ خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند/ حیف...
  5. succulent

    کعبه‎ی اهل ولاست صحن و سرای رضا/ شهر خراسان بُوَد کرب و بلای رضا در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/...

    کعبه‎ی اهل ولاست صحن و سرای رضا/ شهر خراسان بُوَد کرب و بلای رضا در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا/ ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل/ خونِ...
  6. succulent

    کعبه‎ی اهل ولاست صحن و سرای رضا/ شهر خراسان بُوَد کرب و بلای رضا در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/...

    کعبه‎ی اهل ولاست صحن و سرای رضا/ شهر خراسان بُوَد کرب و بلای رضا در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا/ ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل/ خونِ...
  7. succulent

    کعبه‎ی اهل ولاست صحن و سرای رضا شهر خراسان بُوَد کرب و بلای رضا در صف محشر خدا مشتری...

    کعبه‎ی اهل ولاست صحن و سرای رضا شهر خراسان بُوَد کرب و بلای رضا در صف محشر خدا مشتری اشک اوست هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا ریزد اگر دُرّ اشک،...
  8. succulent

    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي...

    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي تا انسان را با معناي واقعي اش آشنا کني. تو، آفتاب روشن حقيقت بودي درشام تيره زندگي. از مشرق دلها برآمدي و اکنون آسمان، تب دار غروب جانگداز توست. سلام من به مدینه به آستان رفیعش به مسجد نبوی به لاله...
  9. succulent

    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي...

    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي تا انسان را با معناي واقعي اش آشنا کني. تو، آفتاب روشن حقيقت بودي درشام تيره زندگي. از مشرق دلها برآمدي و اکنون آسمان، تب دار غروب جانگداز توست. سلام من به مدینه به آستان رفیعش به مسجد نبوی به لاله...
  10. succulent

    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي...

    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي تا انسان را با معناي واقعي اش آشنا کني. تو، آفتاب روشن حقيقت بودي درشام تيره زندگي. از مشرق دلها برآمدي و اکنون آسمان، تب دار غروب جانگداز توست. سلام من به مدینه به آستان رفیعش به مسجد نبوی به لاله...
  11. succulent

    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي...

    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي تا انسان را با معناي واقعي اش آشنا کني. تو، آفتاب روشن حقيقت بودي درشام تيره زندگي. از مشرق دلها برآمدي و اکنون آسمان، تب دار غروب جانگداز توست. سلام من به مدینه به آستان رفیعش به مسجد نبوی به لاله...
  12. succulent

    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي...

    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي تا انسان را با معناي واقعي اش آشنا کني. تو، آفتاب روشن حقيقت بودي درشام تيره زندگي. از مشرق دلها برآمدي و اکنون آسمان، تب دار غروب جانگداز توست. سلام من به مدینه به آستان رفیعش به مسجد نبوی به لاله...
  13. succulent

    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي...

    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي تا انسان را با معناي واقعي اش آشنا کني. تو، آفتاب روشن حقيقت بودي درشام تيره زندگي. از مشرق دلها برآمدي و اکنون آسمان، تب دار غروب جانگداز توست. سلام من به مدینه به آستان رفیعش به مسجد نبوی به لاله...
  14. succulent

    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي...

    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي تا انسان را با معناي واقعي اش آشنا کني. تو، آفتاب روشن حقيقت بودي درشام تيره زندگي. از مشرق دلها برآمدي و اکنون آسمان، تب دار غروب جانگداز توست. سلام من به مدینه به آستان رفیعش به مسجد نبوی به لاله...
  15. succulent

    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي...

    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي تا انسان را با معناي واقعي اش آشنا کني. تو، آفتاب روشن حقيقت بودي درشام تيره زندگي. از مشرق دلها برآمدي و اکنون آسمان، تب دار غروب جانگداز توست. سلام من به مدینه به آستان رفیعش به مسجد نبوی به لاله...
  16. succulent

    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي...

    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي تا انسان را با معناي واقعي اش آشنا کني. تو، آفتاب روشن حقيقت بودي درشام تيره زندگي. از مشرق دلها برآمدي و اکنون آسمان، تب دار غروب جانگداز توست. سلام من به مدینه به آستان رفیعش به مسجد نبوی به لاله...
  17. succulent

    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي...

    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي تا انسان را با معناي واقعي اش آشنا کني. تو، آفتاب روشن حقيقت بودي درشام تيره زندگي. از مشرق دلها برآمدي و اکنون آسمان، تب دار غروب جانگداز توست. سلام من به مدینه به آستان رفیعش به مسجد نبوی به لاله...
  18. succulent

    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي...

    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي تا انسان را با معناي واقعي اش آشنا کني. تو، آفتاب روشن حقيقت بودي درشام تيره زندگي. از مشرق دلها برآمدي و اکنون آسمان، تب دار غروب جانگداز توست. سلام من به مدینه به آستان رفیعش به مسجد نبوی به لاله...
  19. succulent

    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي...

    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي تا انسان را با معناي واقعي اش آشنا کني. تو، آفتاب روشن حقيقت بودي درشام تيره زندگي. از مشرق دلها برآمدي و اکنون آسمان، تب دار غروب جانگداز توست. سلام من به مدینه به آستان رفیعش به مسجد نبوی به لاله...
  20. succulent

    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي...

    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي تا انسان را با معناي واقعي اش آشنا کني. تو، آفتاب روشن حقيقت بودي درشام تيره زندگي. از مشرق دلها برآمدي و اکنون آسمان، تب دار غروب جانگداز توست. سلام من به مدینه به آستان رفیعش به مسجد نبوی به لاله...
بالا