فروشنده سمج
فروشنده سمج
فروشنده جوان با هزاران زحمت، بالاخره توانست رئيس شركت را ملا قات كند. رئيس در حالي كه غر مي زد گفت:" تو بايد خيلي سمج باشي كه توانستي اجازه ملا قات كردن با من را دريافت كني. من امروز پنج فروشنده ديگر را جواب كردم." فروشنده جوان پاسخ داد:" مي دانم ، هر پنج نفر آن ها خود...