نتایح جستجو

  1. رجایی اشکان

    هر از چندی نوشتن را رها می‌کنم به انگشتانم خیره می‌شوم می‌گفتی: زنان زیبا آزارت می‌دهند...

    هر از چندی نوشتن را رها می‌کنم به انگشتانم خیره می‌شوم می‌گفتی: زنان زیبا آزارت می‌دهند هر انگشت من زنی زیباست! که آرامت می‌کند... به هر انگشتم که نگاه می‌کنم یاد زنی زیبا می‌افتم که از دستش گریزی نداری... می‌خندم و نوشتنِ داستان تو را از سر می‌گیرم...
  2. رجایی اشکان

    خلوتی با خدا

    ﺧـــــــﺪﺍجونم ﻣﮕــــــــﻪ ﺩﻧﯿﺎﺭﻭ ﻧﯿﺎﻓﺮﯾــــــﺪﯼ ﺗﺎﺑﻨﺪﻩ ﻫﺎﺗﻮ ﺍﻣﺘﺤــــــﺎﻥ ﮐﻨــــــــﯽ؟؟؟ ﻧـــــﯿـــــــﮕﺎﮐــﻦ ﺧـــــــــﯿــــﻠﯿﺎ ﺍﯾﻨـــــــــﺠﺎ ﺩﺍﺭﻥ ﺗــــــﻘـﻠﺐ ﻣﯿــــــــــﮑــــــﻨﻦ ... ﺑﻌﻀﯿـــــــــﺎ ﺧﯿــــــــﻠـــــــﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﺩﻝ ﻣﯿﺸـــــــﮑﻮﻧــــــﻦ ... ﺑـــــﻪ ﮔـــــــﺮﯾـــــﻪ ﮐﺮﺩﻥ...
  3. رجایی اشکان

    خلوتی با خدا

    خــــــــــدایـــــا... کفشهــایت کو...!؟؟ میترسم تو هم به سرت هوای رفتن!! بزند..:cry:
بالا