تنهایم
تنهایم
تنهايم
ميانه هجوم بي امان صداها
زير آوارسنگين نگاه ها
ابر سياه ترديد
سايه شوم بيقراري
هواييست مسموم كه درآن نفس مي كشم
اتاقكي كوچك
بستري نمور
تنهايم
آه خدايا به فريادم رس تنهايم
آنقدر تنهايم كه تك نفسهايم هارموني مرگ را سر مي دهد
دوست من كاش سايه ات از روي شيشه پنجره ام پاك...