نتایح جستجو

آي دختر زرنگ چي زود هم فهميدي آفرين:w17::w17::w17:

اگه تونستي بفهمي...... عمري!!!

ولي من الان رو مود تغيير اسمم و كاريش هم نميشه كرد اگه يه سر به سايت همسايه بزني ميبيني كه اونجا اسمم رو عوض كردم ولي اينجا اول از تو اجازه ميگيرم اگه تو هم راضي بودي من عوض ميكنم حالا دوباره نظرت رو بده ....

:w42: :w15: حالا چرا عصباني ميشي ببين ميخوام واسم يه اسم انتخاب كني .....

به به ميوه هم رسيد خب بفرما ميوه تازه شستمش اين رو هم بخور تا بهت بگم!!!! [IMG]

eeeee اينجوري برداشت شد . ببين چي فكري داري بهم اعتماد نداري ... حالا ميخوام بهت بگم كه چي ميخوام ازت خب چاييت رو اول بخور تا بهت بگم من منتظرم كه اول چاييت رو بخوري...

ببين چيطور هم دليل پشت دليل مياره خب ديگه I got it باشه واست چايي ريختم بيا بشين با هم بخوريم راستي اين يكي كه داره چايي ميخوره و روش به تصويره منم.... :دي [IMG] يه وقت باز تعجب نكني ها تو چاييت رو بخور توش سم نريختم ...

چرا اين شكلي شدي:surprised: مگه من چي گفتم كه اين همه تعجب كردي؟ خب باشه بهت ميگم صبر كن اول برم يه چايي بريزم گلوم خشك شده... ببينم راستي تو هم چايي ميخواي يا نه؟...... چون گفتم اگه ميخواي خودت برو واسه خودت بريز :دي

چيو ميخواي بدوني ؟ بيخيال حالا يه چيزي گفتم....

چي آدم خوش شانسي هستي تو ديگه البته هم خوبه هم بد خودت بهتر درك ميكني كه چي ميگم اگه كنفرانسات رو ميدادي ديگه خيالت راحت بود كه تموم شده ولي اشكال نداره از الان براي سه هفته ديگه خودت رو بهتر آماده كن. راستي ازت يه نظر ميخوام اول بگو كه كمكم ميكني تا بهت بگم.

سلام ... خوبي؟ ممنون ... مرضيه جان شعرهاي قشنگي انتخاب ميكني....

چطوري نوشي دلم واست يه ذره شده بود .... چيكار كردي اين هفته ؟ همه چي خوب بود...

[IMG]

سلام نوشي كجايي زودي بيا ديگه......

شهر سوخته عشق ! مهربانم آن زمان که آمدی ، آن دلی که معشوق عشق تو شد من بودم ! آن چشمی که سحرگاهان برای تو اشک ریخت چشمهای گریان من بودند چه گریه هایی که برای تو در سکوت سردم از گونه هایم بر زمین جاری نگشتند! گریه های من ، قطره هایی از دریای عشق را برای دریای زندگی هدیه کرد ... گریه هایی که...

يكي را دوست ميدارم... یکی را دوست می دارم ولی افســــــــــــــــــــــــــوس او هرگز نمی داند !!! نگاهش می کنم شاید بخواند از نگاه من که او را دوست می دارم ولی افســــــــــــــــــــــــــوس او هرگز نگاهم را نمی خواند !!! به برگ گل نوشتم من که او را دوست می دارم...

بازی بهار با درخت زیر گنبد کبود جز من و خدا کسی نبود روزگار رو به راه بود هیچ چیز نه سفید و نه سیاه بود با وجود این مثل اینکه چیزی اشتباه بود ... زیر گنبد کبود بازی خدا نیمه کاره مانده بود واژه ای نبود و هیچ کس شعری از خدا نخوانده بود ... تا که او مرا برای...

مرسي مامان جون گلم. :gol:من خوبم... از خدا ميخوام كه ديگه مجبور نباشم برم... :cry: خدا رو شكر ايندفعه فك كنم موندني باشم!!(گوش شيطون كر...) راستي ماماني واسم دعا كن درسام خيلي سخت شده......:w05:

من كه چشمم آب نميخوره... همچين به اين تخته چسبيدي كه خيال جدا شدن ازش رو نداري :دي

قربونت برم يه مقدار گرفتار بودم نميتونستم بيام......