نتایح جستجو

;) ;) ;) ;) ;) ;) :) :) :) اول از همه اینکه تلویزیون دیجیتال، لزوما HD محسوب نمیشود. دیجیتال بودن تلویزیون، درواقع نوع ارسال و دریافت تصویر را مشخص میکند که از طریق ماهواره یا set-top box (دستگاههای مخصوص دریافت تصویر دیجیتال) است. علامت اختصاری HDTV نشانه کیفیت بسیار خوب تصویر تلویزیون...

__________________

;) ;) ;) ;) ;) ;)

:) :) :) :) راستش بلندقدی و کوتاه‌قدی هم می تواند مثل خیلی چیزهای دیگر نسبی باشد. اگر باور نمی‌کنید ، به اینجا بروید و این فلش را ببنید و قد خود را به شیوه بسیار جالبی با قد مشاهیر مرده و زنده‌ای چون هیتلر و آبراهام لینکلن تا تونی برکستون و کیت وینسلت مقایسه کنید!

یاد یاران یار را میمون بود خاص اندو لیلی و مجنون بود

نقاشی های سه بعدی روی دیوار ;) ;) ;) ;) ;) ;)

توضیحات: جین وبستر از تفاوت طبقاتی و وجود دو طبقه فقیر و ثروتمند در جامعه آن روز رنج میبرد و همین موضوع موجب شد تا اندیشه خلق اثری چون «بابا لنگ دراز» در ذهن او جان بگیرد. داستان بابالنگ دراز یکی از مهمترین آثار جین وبستر است. این داستان، که در 1912 میلادی منتشر شد، نام جین وبستر را در...

;) ;) ;) ;) ;) ;)

يلتسين رقص يلتسين جزو بامزه ترين و جنجالي ترين برنامه هايي بود که توسط خبرنگاران مختلف هنگامي که او در پست رياست جمهوري روسيه بود از اينجا و آنجا ضبط ميشد! کلينتون کلينتون يک نوازنده کاملا متبحر در نوازندگي ساکسيفون است. او سالها به نوازندگي اين ساز به همراه بزرگان موسيقي جز پرداخته است...

این روزا عادت همه رفتنو دل شکستنه درد تموم عاشقا پای کسی نشستنه

این زندگی غمزده غیر از قفسی نیست تنها نفسی هست ولی هم نفسی نیست کاشکی یه روز با هم دیگه سوار قایق می شدیم دور از نگاه مردما هر دومون عاشق می شدیم کاش تو هوای عاشقی لیلی و مجنون می شدیم باد که تو دریا می وزید ما هم پریشون می شدیم کاش که یه ماهی قشنگ برای ما فال می گرفت برامون از...

می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی نمی خوام از اسمون چیزی برات بیارم عکستو رو قله بزارم نمی خوام از پشت ابر ماهم واست بچینم فقط می خوام تو خواب و رویا تو باشی کنارم می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی شاید با برق چشمات مرگو واسم اسونتر کنی من نمی خوام تو فکر کنی که عاشقیم یه حرفه...

یک عمر تو را به هر کجایی بردم هر لحظه گذشت بی تو نشمردم حالا تو بمان و قصه ات راحت باش از بس نرسیدم به تو مردم مردم...

این سطر مختصر را گفتم که او بخواند هر چه به او نگفتم می خواهم او بداند او اولش نمی خواست ترکم کند و لیکن فهمید راز من را او رفت تا بماند

از وقتی که تو رفتی جز تو هیچ کسو ندیدم پی هر کسی که رفتم اخرش فقط به تو رسیدم حالا که رفتم و گشتم می بینم تکی تو دنیا انگار اسمون نمی خواست من و تو را با هم ببینه رفتنت دست من و تو نبود بلکه از خودت گذشتی درسته که توی غربت با یه خورجین پر از غم هستی و پی سر پناه می گردی اینو بدون که همه...

تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمی دانم نو مثل شمعدانی ها پر از رازی و زیبایی و من در پیش چشمان تو مشتی خاک گلدانم تو دریایی ابی و بی پایان و من موج گرفتاری اسیر دست طوفانم تو مثل اسمانی مهربان و ابی و شفاف و من در ارزوی قطره های پاک بارانم نمی دانم چه باید کرد با...

تو مثل مرهمی بر بال بی جان کبو ترها و من هم یک کبوتر تشنه ی باران درمانم بمان امشب کنار لحظه های بیقرار من ببین با تو چه رویایی ست رنگ شوق چشمانم تمام ارزوهایم زمانی سبز می گردد که تو یک شب بازهم بگویی دوستم داری تو می دانی غروب اخر شعرم پر از ارامش دریاست و من امشب قسم خوردم ترا هرگز نرنجانم به...

شد بهارو دل من اسیر شهر طوفانی انتظارست حرف قلب من این بوده و هست ان زمان که بیایی بهار است ......بهار است....... قوی دل لحظه ها رو شمرده تا تو از شهر غربت بیایی نبض الاله ها را گرفتم تا که شاید بدانم که کجایی سال تمام شدو من و پونه و تو حبس در بندهای جدایی یک جهان حسرت مهربانی...