سلام
دوست عزیز بسیار زیبا بود
حالا یه داستان هم من به شما هدیه میدنم
مردی بود كور كه خیلی زود از خواب بیدار شد تا نماز صبح را با جماعت در مسجد بخواند وی لباس خود را پوشید و وضو گرفت سپس راهی مسجد شد در نیمه راه پای او لیز خورد و برروی زمین افتاد و لباسش كثیف شد دوباره به خانه برگشت و...