[IMG]
پیری برای جمعی سخن میراند. لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند.
بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند. او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.
او لبخندی زد و گفت:
وقتی که نمیتوانید بارها و بارها به...
[IMG]
پیری برای جمعی سخن میراند. لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند.
بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند. او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.
او لبخندی زد و گفت:
وقتی که نمیتوانید بارها و بارها به...
سيرم از زندگي و از همه كس دلگيرم آخر از اين همه دلگيري و غم ميميرم
پـرم از رنج و شكستن، دل خوش سيري چند ديگر از آمد و رفت نفسم هم سيرم
هركه آمد دل تنهاي مرا زخمي كرد بي سبب نيست كه روي از همه كس ميگيرم
تلخي زخم زبان و غم بيمهريهااينچنين كرده در آيينه هستي پيرم
بس كه تنهايم و بي...
کیستی تو؟؟
نزدیک میشوی به من
در من خانه میکنی
درمن حضورمی یابی
لحظه به لحظه
هرجا هر کجا
تویانگشت هایم جاری میشوی
سطر سطر خاطراتم رامی نگاری
روی لبم می نشینی
خنده میشوی
دلم که می گیرد از چشم هایم می باری...!
خواهش ميکنم. آره بد نيس هر چند وقت يکبار انسان با فکر کردن و ديدن اين صحنه ها وجدانش بيدار بشه و بفهمه اطرافش چه چيزهايي ميگذره
ايشالا که بتونيم تا اونجايي که در توانمون هست اگر همچين عزيزي در اطرافمون هستن رو کمک کنيم و فقر رو در جامعه ريشه کن کنيم.