نتایح جستجو

  1. tools

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    آن روی ديگرت زشتي‌ هلاکت‌باری‌ست ای نيم‌رخ ِ حيات‌بخش ِ ژانوس!
  2. tools

    زمزمه های دلتنگی(کلبه کوچک دل...)

    آن روز در اين وادی پاتاوه گشاديم که مرده‌يي اين‌جا در خاک نهاديم. چراغ‌اش به پُفي مُرد و ظلمت به جان‌اش درنشست اما چشم‌انداز ِ جهان همچنان شناور ماند در روز ِ جهان. □ مُرده‌گان در شب ِ خويش از مشاهده بي‌بهره مي‌مانند اما بند ِ ناف ِ پيوند هم ازآن‌دست به جای است. ــ يکي واگَرد...
  3. tools

    ثانیه های خاکستری...

    دستی به سپیدی روز پنجره را گشود سرما و سوز دار بر پلک های من نشست کنون خاکستر شب را باد در کوچه می برد
  4. tools

    کوچه های تنهایی

    خون ما می شکفد بر برف اسفندی خون ما می شکفد بر لاله خون ما پیرهن کارگران خون ما پیرهن دهقانان خون ما پیرهن سربازان خون ما پیرهن خاک ماست نم نم باران با خون ما شهر آزادی را می سازد نم نم باران با خون ما شهر فرهادها را سازد خون ما پیرهن کارگران خون ما پیرهن دهقانان خون ما...
  5. tools

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    غروب فصلی این کفتران عاصی شهر به انزوای ساکت آن سوی میله های بلند هرگز طلوع سلسله وار شبی در اینجا نیست و تو بسان همیشه ، همیشه دانستن چه خوب می دانی که این صدای کاذب جاری درون کوچه و کومه در این حصار شب زده ی تار بشارتی ست بشارت ظهور جوانه جوانه های بلند که رنگ اناری میله با...
  6. tools

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    آنکه مي‌گويد دوست‌ات مي‌دارم خنياگر ِ غم‌گيني‌ست که آوازش را از دست داده است. ای کاش عشق را زبان ِ سخن بود هزار کاکُلي شاد در چشمان ِ توست هزار قناری خاموش در گلوی من. عشق را ای کاش زبان ِ سخن بود □ آنکه مي‌گويد دوست‌ات مي‌دارم دل ِ اندُه‌گين ِ شبي‌ست که مهتاب‌اش را مي‌جويد. ای...
  7. tools

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    در خیابان مردی می گرید پنجره های دو چشمش بسته ست دست ها را باید به گرو بگذارد تا که یک پنجره را بگشاید در خیابان مردی می گرید همه روزان سپدیش جمعه ست او که از بیکاری تیر سلیمانی را می شمرد در قدم های ملولش قفسی می رقصد با خودش می گوید کاش می شد همه ی عقربک ساعت ها می ایستاد...
  8. tools

    درد دل...

    آه پيش از آن که در اشک غرقه شوم چيزی بگوی، هر چه باشد چشمه‌ها از تابوت مي‌جوشند و سوگواران ِ ژوليده آبروی جهان‌اند. عصمت به آينه مفروش که فاجران نيازمندتران‌اند. خامُش منشين خدا را پيش از آن که در اشک غرقه شوم از عشق چيزی بگوی!
  9. tools

    قطره‌های چکیده از قلم من (سروده‌هاي اعضاي تالار)

    پشت پنجره ام را کوبید گفتم که هستی ؟ گفت : آفتاب بی اعتنا طناب را آماده کردم پشت پنجره ام را کوبید گفتم که هستی ؟ گفت : ماه بی اعتنا طناب را آماده کردم پشت پنجره ام را کوبیدند گفتم که هستید ؟ گفتند همه ی ستارگان دنیا بی اعتنا طناب را آماده کردم پشت پنجره ام را کوبید گفتم که هستی ؟ گفت...
  10. tools

    شعر نو

    می دانی پرنده را بی دلیل اعدام می کنی در ژرف تو آیینه ایست که قفس ها را انعکاس می دهد و دستان تو محلولی ست که انجماد روز را در حوضچه ی شب غرق می کند ای صمیمی دیگر زندگی را نمی توان در فرو مردن یک برگ با شکفتن یک گل یا پریدن یک پرنده دید ما در حجم کوچک خود رسوب می کنیم ایا شود...
  11. tools

    من تمامي‌ مُرده‌گان بودم: مُرده‌ی پرنده‌گاني که مي‌خوانند و خاموش‌اند، مُرده‌ی زيباترين ِ...

    من تمامي‌ مُرده‌گان بودم: مُرده‌ی پرنده‌گاني که مي‌خوانند و خاموش‌اند، مُرده‌ی زيباترين ِ جانوران بر خاک و در آب، مُرده‌ی آدميان از بد و خوب. من آن‌جا بودم در گذشته بي‌سرود. ــ با من رازی نبود نه تبسمي نه حسرتي. به‌مهر مرا بي‌گاه در خواب ديدی و با تو بيدار شدم.
  12. tools

    آرزوهای گمشده...

    آمد دستش به دستبند بود از پشت میله ها عریانی دستان من ندید اما یک لحظه در تلاطم چشمان من نگریست چیزی نگفت رفت کنون اشباح از میانه ی هر راه می خزند خورشید در پشت پلک های من اعدام می شود
  13. tools

    رد پای احساس ...

    memol memol به تو دست مي‌سايم و جهان را در مي‌يابم، به تو مي‌انديشم و زمان را لمس مي‌کنم معلق و بي‌انتها عُريان. مي‌وزم، مي‌بارم، مي‌تابم. آسمان‌ام ستاره‌گان و زمين، و گندم ِ عطرآگيني که دانه مي‌بندد رقصان در جان ِ سبز ِ خويش. □ از تو عبور مي‌کنم چنان که تُندری از شب. ــ مي‌درخشم و...
  14. tools

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    ثقل زمین کجاست ؟ من در کجای جهان ایستاده ام ؟ با باری ز فریادهای خفته و خونین ای سرزمین من من در کجای جهان ایستاده ام ... ؟
  15. tools

    آرامش...

    در رودهای جدایی ایمان سبز ماست که جاری است او می رود در دل مرداب های شهر در راه آفتاب خم می کند بلندی هر سرو سرفراز
  16. tools

    زندگی نامه +اشعار شاملو

    در اين بُن‌بست در اين بُن‌بست دهان‌ات را مي‌بويند مبادا که گفته باشي دوست‌ات مي‌دارم. دل‌ات را مي‌بويند روزگار ِ غريبي‌ست، نازنين و عشق را کنار ِ تيرک ِ راه‌بند تازيانه مي‌زنند. عشق را در پستوی خانه نهان بايد کرد در اين بُن‌بست ِ کج‌وپيچ ِ سرما آتش را به سوخت‌بار ِ سرود و شعر...
  17. tools

    دل نوشته‌هاي عرفاني

    مردی که آمد از فلق سرخ در این دم آرام خواب رفته پریشان شد ویران و باد پرکند بوی تنش را میان خزر ای سبز گونه ردای شمالی ام جنگل اینک کدام باد بوی تنش را می آرد از میانه ی انبوه گیسوان پریشانت که شهر به گونه ی ما در خون سرخ نشسته است .... ؟ آه ای دو چشم فروزان در رود مهربان...
  18. tools

    سر ِ دوراهي يه قلعه بود يه خشت از مهتاب و يه خشت از سنگ سر ِ دوراهي يه قلعه بود يه خشت از...

    سر ِ دوراهي يه قلعه بود يه خشت از مهتاب و يه خشت از سنگ سر ِ دوراهي يه قلعه بود يه خشت از شادی و يه خشت از جنگ □ سر ِ دوراهي يه قلعه بود دو خشت از اشک و دو خشت از خنده سر ِ دوراهي يه قلعه بود سه خشت از شغال و يه خشت از پرنده.
  19. tools

    ثانیه های خاکستری...

    سر ِ دوراهي يه قلعه بود يه خشت از مهتاب و يه خشت از سنگ سر ِ دوراهي يه قلعه بود يه خشت از شادی و يه خشت از جنگ □ سر ِ دوراهي يه قلعه بود دو خشت از اشک و دو خشت از خنده سر ِ دوراهي يه قلعه بود سه خشت از شغال و يه خشت از پرنده.
  20. tools

    زمزمه های دلتنگی(کلبه کوچک دل...)

    در شهر ِ بي‌خيابان مي‌بالند در شبکه‌ی مورگي پس‌کوچه و بُن‌بست، آغشته‌ی دود ِ کوره و قاچاق و زردزخم قاب ِ رنگين در جيب و تيرکمان در دست، بچه‌های اعماق بچه‌های اعماق باتلاق ِ تقدير ِ بي‌ترحم در پيش و دشنام ِ پدران ِ خسته در پُشت، نفرين ِ مادران ِ بي‌حوصله در گوش و هيچ از اميد و فردا در مشت،...
بالا