چرا ازدواج بچه آخریا خوب نیست.من آخریم:( اما اصلا به کسی متکی نیستم از همون اولم اینجوری بودم کاری به این ندارم که مورد توجه بابا مامانم بودم اما درست بار اومدم
آدم وقتی به اوج ناامیدی و برسه و بفهمه به اون چیزی که میخواد نمیرسه و نرسیده خود به خود احساس پوچی میکنه.دیگه هر کاری هم بکنه به نظر من از بین نمیره.مخصوصا وقتی تو زندگی لطمه ایی بخوره که واویلاست
من بیشتر وقتی خیلی اذیت بشم اوج ناراحتیم گریه ست و سکوت گوشه گیر میشم کاملا تا خوب بشم
چرا شکفته نباشیم خدا سبب ساز است دری که بسته باشد صد در دگر بازست
من واقعا احساس میکنم افسردم به نظرتون چکار کنم.حتی تو اوج خوشی باز ته دلم غمگینم.بعضی وقتا بدون دلیل میزنم زیر گریه.از خونواده م شدیدا فاصله گرفتم الان نزدیک 9 ماه من برنگشتم خونه.با خونواده م احساس غریبی میکنم:crying2: