نتایح جستجو

  1. S

    مشاعرۀ سنّتی

    از خدا جوييم توفيق ادب بي ادب محروم ماند از لطف رب
  2. S

    مشاعرۀ سنّتی

    در شبي پر ستاره و آرام دختري در عذاب مي ميرد دختري در عذاب تنهايي غرق در التهاب مي ميرد
  3. S

    مشاعرۀ سنّتی

    دلم تنهاست ماتم دارم امشب دلي سرشار از غم دارم امشب
  4. S

    مشاعرۀ سنّتی

    درست اول اين نوبهار عاشق شد دلم ميان همين گير و دار عاشق شد
  5. S

    مشاعرۀ سنّتی

    من دست شسته ام از غرورم برای تو افتاده ام چو قطره شبنم به پای تو
  6. S

    مشاعرۀ سنّتی

    تا چند بسته ماندن در دام خود فريبي با غير آشنايي، با آشنا غريبي
  7. S

    مشاعرۀ سنّتی

    مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو
  8. S

    مشاعرۀ سنّتی

    یار من پاک تر از برگ گل است یار من جاذبه ی لطف و وفاست
  9. S

    مشاعرۀ سنّتی

    شدم از ياد تو چون قصه فراموش ترين اي دل از وسوسه ي زلف تو مغشوش ترين
  10. S

    مشاعرۀ سنّتی

    از مكافات عمل غافل مشو گندم از گندم برويد جو ز جو
  11. S

    مشاعرۀ سنّتی

    دارد به جانم لرز مي افتد رفيق؛ انگار پاييزم دارم شبيه برگ هاي زرد و خشك از شاخه مي ريزم
  12. S

    مشاعرۀ سنّتی

    به صحرا بنگرم صحرا تو بينم به دريا بنگرم دريا تو بينم
  13. S

    مشاعرۀ سنّتی

    مي روي و گريه مي آيد مرا ساعتي بنشين که باران بگذرد
  14. S

    مشاعرۀ سنّتی

    اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد گناه بخت پريشان و دست كوته ماست
  15. S

    مشاعرۀ سنّتی

    تا بوده چشم عاشق در راه يار بوده بي آنكه وعده باشد در انتظار بوده
  16. S

    مشاعرۀ سنّتی

    می رود عمر عزيز ما، دريغا چاره چيست دي برفت و ميرود امروز و فردا، چاره چيست
  17. S

    مشاعرۀ سنّتی

    یک نعره مستانه ز جایی نشنیدیم ویران شود این شهر که میخوانه ندارد
  18. S

    مشاعرۀ سنّتی

    در دايره قسمت ما نقطه ي تسليميم لطف آنچه تو انديشي حكم آنچه تو فرمايي
بالا