فک کنم من مجبور شم همرو بکنم تو کمد درشم قفل کنم....
فرگل بابای من یه بار اومد تو اتاقم قبلنا، دوبار خورد زمین بار سوم که میخواست بخوره زمین خودشو نگه داشت
بعد من اینجوری شده بودم :w15: بابام اینجوری:surprised:
هنوز که نرفتم من خدافظی کردم گفتم شاید وقت نشه دیگه اینجا بیام
حالا هم دارم میرم نمیدونی اتاقم چه جوریه دیگه نمیشه توش راه رفت،
مثه احمقا همه اتاقم و ریختم بهم جو گیر شده بودم حالا هر چی فک میکنم میبینم که اصلا حسش نیس تمیز کنم:(
اییییییییییییی چمچش این لوس بازیا چیه؟ :hate:
دلم میخواد یه جوری بزنمت که نفهمی از کجا فرار کنی :w43:
اینقد بدم میاد از این لوس بازیاااااااااا جرات داری بری تو من میدونم تو فهمیدی؟ :w00: