نتایح جستجو

  1. tahereh68

    کوچه های تنهایی

    دست به صورتم نزن ! می ترسم بیفتد . . . نقاب خندانی که بر چهره دارم! و بعد . . . سیل اشک هایم تو را با خود ببرد . . . و باز من بمانم و تنهایی . . .
  2. tahereh68

    شگفتا! وقتی که بود نمی دیدم، وقتی می‌خواند نمی شنیدم… . وقتی دیدم که نبود… وقتی شنیدم که نخواند…!

    شگفتا! وقتی که بود نمی دیدم، وقتی می‌خواند نمی شنیدم… . وقتی دیدم که نبود… وقتی شنیدم که نخواند…!
  3. tahereh68

    پاهایم هوای باران گرفته اند و من هوای تو ... باران که ببارد جاده هم ....... تورا کم می آورد ...!!

    پاهایم هوای باران گرفته اند و من هوای تو ... باران که ببارد جاده هم ....... تورا کم می آورد ...!!
  4. tahereh68

    آهای سهراب !! قایق دیگر جوابگو نیست … کشتی باید ساخت اینجا مثل من تنها زیاد است !!

    آهای سهراب !! قایق دیگر جوابگو نیست … کشتی باید ساخت اینجا مثل من تنها زیاد است !!
  5. tahereh68

    بچه که بودیم "دل دردها" را به یک زبان ناله میکردیم، همه می فهمیدند!!! بزرگ که شدیم "درد دلها"...

    بچه که بودیم "دل دردها" را به یک زبان ناله میکردیم، همه می فهمیدند!!! بزرگ که شدیم "درد دلها" را به صد زبان می گوییم، کسی نمی فهمد!!!
  6. tahereh68

    بچه که بودیم "دل دردها" را به یک زبان ناله میکردیم، همه می فهمیدند!!! بزرگ که شدیم "درد دلها" را...

    بچه که بودیم "دل دردها" را به یک زبان ناله میکردیم، همه می فهمیدند!!! بزرگ که شدیم "درد دلها" را به صد زبان می گوییم، کسی نمی فهمد!!!
  7. tahereh68

    . . من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم ! از لج تو . . . از لج خودم . . . که حاضر...

    . . من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم ! از لج تو . . . از لج خودم . . . که حاضر نبودیم یک بار این ها را واقعی به هم بگوییم !
  8. tahereh68

    معماری با مصالحی از جنس دل

    . . من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم ! از لج تو . . . از لج خودم . . . که حاضر نبودیم یک بار این ها را واقعی به هم بگوییم !
  9. tahereh68

    . . من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم ! از لج تو . . . از لج خودم . . . که حاضر...

    . . من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم ! از لج تو . . . از لج خودم . . . که حاضر نبودیم یک بار این ها را واقعی به هم بگوییم !
  10. tahereh68

    مى خواهم ساده اعتراف كنم.....مى خواهم فريادبزنم..... دلم مى خواهدذره ذره ى وجودسرتاپاآرامشت...

    مى خواهم ساده اعتراف كنم.....مى خواهم فريادبزنم..... دلم مى خواهدذره ذره ى وجودسرتاپاآرامشت را..... دربلنداى لحظه هاى خسته ازدلتنگى ام هجى كنم..... ساده مى گويم ..... گوش كن..... !ع.....ا.....ش.....ق.....م! آنچه راكه درسادگى نگاهم پيداست..... نيازى به انكارنيست.....
  11. tahereh68

    کوچه های تنهایی

    خدایــآ دستــآنت را بــآز کــن مــرا در آغوشــ بگـــیر فقـــَط بــرای یــک لــَحظــه میخــواهم تنهــآ نبــودَن را حســ کــُنــَم ..
  12. tahereh68

    سلام به باشگاه مهندسان خوش آمديد سپاس از درخواستتون:gol::gol:

    سلام به باشگاه مهندسان خوش آمديد سپاس از درخواستتون:gol::gol:
  13. tahereh68

    تنهای تنها نیز شوم . . . بیکس و رسوا نیز شوم . . . باز هم آرامم . . . خدا را دارم . . .

    تنهای تنها نیز شوم . . . بیکس و رسوا نیز شوم . . . باز هم آرامم . . . خدا را دارم . . .
  14. tahereh68

    [IMG]

    [IMG]
  15. tahereh68

    معماری با مصالحی از جنس دل

    حس آن ته سیگار مچاله حس آن شاخه شکسته روی زمین حس بیمار در کما رفته حس آن بره که گرگ نشسته برایش به کمین حس تنهایی و رخوت حس جان دادن تو خلوت حس مرگ دارم امشب !
  16. tahereh68

    حس آن ته سیگار مچاله حس آن شاخه شکسته روی زمین حس بیمار در کما رفته حس آن بره که گرگ نشسته برایش...

    حس آن ته سیگار مچاله حس آن شاخه شکسته روی زمین حس بیمار در کما رفته حس آن بره که گرگ نشسته برایش به کمین حس تنهایی و رخوت حس جان دادن تو خلوت حس مرگ دارم امشب !
  17. tahereh68

    کوچه های تنهایی

    دنیا قشنگ تر بود اگر آدمها مثل سایه هایشان صاف و یکرنگ بودند!! بیشمارند آنهایی که نامشان آدم است... ادعایشان آدمیت... کلامشان انسانیت... رفتارشان صمیمیت... حال، باید دنبال یکی گشت که نه آدم باشد... نه انسان باشد... نه دوست و رفیق صمیمی... تنها صاف باشد و صادق... پشت سایه اش خنجر...
  18. tahereh68

    کوچه های تنهایی

    خَستــ ــه ام....! امــــا تَحمـُـ ــل مـی کُنــم... خُــ ــدایـــا روزِگـ ــارت با من و زندگیــــ ام بـَـ ـد تـــا کـــرد...!
  19. tahereh68

    سیگــآر

    کبریت را روشن میکنم و آرام کنار گوش سیگار می گویم : عصر ، عصر نامردهاست رفیق ! و یک بار دیگر برای آرامش خودم . . . رفیق سوزی میکنم . . .
  20. tahereh68

    سیگــآر

    اینگونه نگاهم نکن دودی که از دهانم بیرون می اید دود سیگار نیست قلبم سوخته
بالا