خودم رو مي زنم به مريضي تا شوهرم خودش بره!بعد زنگ مي زنم به دوستام مي گم بيان.وقتي دوست هام هم رفتند آماده ميشم ميرم خونه ي مادر شوهرم اين ها و بهشون مي گم با اينكه حالم انقدر بد شد كه مجبور شدم برم سرم بزنم اما طاقت نياوردم شما رو ببينم..."اينجوري هم عزيزتر مي شم هم يه مدت كم خونه ي مادر شوهرم...