نتایح جستجو

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/244921-داستان-هایی-با-نکات-ارزشمند-ببنید-و-به-فکر-فرو-روید/page5

فکر کردم توام داشتی با اینا وسطی بازی میکردی

تولدت مبااااارک عزیزم ایشا... به همه ارزوهات برسی

توام تو این عسک هستی مگه؟

دانشجویان دانشگاه آلبرتا ( University of Alberta ) در کانادا توانستند بار دیگر رکورد بزرگترین بازی وسطی جهان را بشکنند. This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 540x378 and weights 108KB. در این بازی ۲۰۱۲ نفر حضور داشتند.پس از مراسم...

نهنگ و حضرت یونس دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگ‌ها بحث مى‌کرد. معلم گفت: از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعد زیرا با وجودى پستاندار عظیم‌الجثه‌اى است امّا حلق بسیار کوچکى دارد. دختر کوچک پرسید: پس چطور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شد؟ معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد...

نــــــــــوبــــــــــــ ــــل آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند! زمانی که برادرش لودویگ فوت شد، روزنامه‌ها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترع دینامیت) مرده است. آلفرد وقتی صبح روزنامه ها را می‌خواند با دیدن آگهی صفحه اول، میخکوب...

اینو حتما بخونین عشق واقعی زن وشوهر جوانی سوار برموتورسیکلت در دل شب می راندند. آنها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند. زن جوان: یواشتر برو من می ترسم مرد جوان: نه ، اینجوری خیلی بهتره! زن جوان: خواهش می کنم ، من خیلی میترسم مردجوان: خوب، اما اول باید بگی دوستم داری...

فرق دیوانه و احمق مردي در هنگام رانندگي، درست جلوي حياط يک تيمارستان پنچر شد و مجبورشد همانجا به تعويض لاستيک بپردازد. هنگامي که سرگرم اين کار بود، ماشين ديگري به سرعت ازروي پیچ های چرخ که در کنار ماشين بودند گذشت و آنها را به درون جوي آب انداخت و آب پیچ ها را برد. مرد حيران مانده بود که چکار...

زندگی خروسی کوه بلندي بود که لانه عقابي با چهار تخم، بر بلنداي آن قرار داشت. يک روز زلزله اي کوه را به لرزه در آورد و باعث شد که يکي از تخم ها از دامنه کوه به پايين بلغزد. بر حسب اتفاق آن تخم به مزرعه اي رسيد که پر از مرغ و خروس بود. مرغ و خروس ها مي دانستند که بايد از اين تخم مراقبت کنند و...

وااااااااااااای سوپریز بودااااااااااااااا.مرسی شیته جووونم

ایشونم شمارو تحسین میکنه.کذالکم...:w16:

مرسی رهااجوون چه کاره خوبی کردی:gol::gol:بچه ها شمام منو یاری کنین لطفا تو این تاپیک

همسایه اینکه خیلی باحاله میسسییی:w27:

خوش اومدی شیته جوونم.اجازه ما که دسته شماست.خیلی داستانه قشنگی بود خیلی زیااااد.ممنونم ازت.زود زود بیا اینورا کلی داستان میخوام بزارم:redface::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:

امیدوارم خونده باشیدشون!!!

دوس ندارمشوووون ماااماااان

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/244921-داستان-هایی-با-نکات-ارزشمند-ببنید-و-به-فکر-فرو-روید?p=3197517#post3197517

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/244921-داستان-هایی-با-نکات-ارزشمند-ببنید-و-به-فکر-فرو-روید?p=3197517#post3197517

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/244921-داستان-هایی-با-نکات-ارزشمند-ببنید-و-به-فکر-فرو-روید?p=3197517#post3197517