نتایح جستجو

  1. tools

    دیر آمدی! خیلی دیر...

    شتاب مکن که ابر بر خانه ات ببارد و عشق در تکه ای نان گم شود هرگز نتوان آدمی را به خانه آورد آدمی در سقوط کلمات سقوط می کند و هنگام که از زمین برخیزد کلمات نارس را به عابران تعارف می کند آدمی را توانایی عشق نیست در عشق می شکند و می میرد
  2. tools

    رفتن...

    راستی چگونه باید تمام این عقوبت را به کسی دیگر نسبت داد و خود آرام از این خانه به کوچه رفت صدا کرد گفت : ایا شما می دانستید من اگر سکوت را بشکنم جبران لحظه هایی را گفته ام که هیچ یک از شما در آن حضور نداشتید اگر همه ی شما حضور داشتید تحمل من کم بود مجبور بودم همه ی شما را فقط...
  3. tools

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    این که ما تا سپیده سخن از گل های بنفشه بگوییم شب های رفته را بیاد بیآوریم آرام و با پچ پچ برای یک دیگر از طعم کهن مرگ بگوییم همه ی هفته در خانه را ببندیم برای یک دیگر اعتراف کنیم که در جوانی کسی را دوست داشته ایم که کنون سوار بر درشکه ای مندرس در برف مانده است نه باید دیگر همین امروز...
  4. tools

    گفتگوهای تنهایی

    من بسیار گریسته ام هنگامی که آسمان ابری است مرا نیت آن است که از خانه بدون چتر بیرون باشم من بسیار زیسته ام اما کنون مراد من است که از این پنجره برای باری جهان را آغشته به شکوفه های گیلاس بی هراس بی محابا ببینم
  5. tools

    ثانیه های خاکستری...

    زمانی با تکه ای نان سیر می شدم و با لبخندی به خانه می رفتم اتوبوس های انبوه از مسافر را دوست داشتم انتظار نداشتم کسی به من در آفتاب صندلی تعارف کند در انتظار گل سرخی بودم
  6. tools

    کوچه های تنهایی

    این تازه نیست قدیمی است دو نفر همه نیستند همیشه نیستند خویش اند و حس و حدسشان برای حادثه نزدیک حدس دور دارند برادر نیستند که من بودم تو نبودی یا نمی دانم شاید جوان بودم شما جوان بودید تو پیر بودی کبوتران را دانه ندادم یک تکه آسمان را خوب حفظ کردیم که وقتی تو نبودی...
  7. tools

    حقیقت دارد تو را دوست دارم در این باران می خواستم تو در انتهای خیابان نشسته باشی من عبور...

    حقیقت دارد تو را دوست دارم در این باران می خواستم تو در انتهای خیابان نشسته باشی من عبور کنم سلام کنم لبخند تو را در باران می خواستم می خواهم تمام لغاتی را که می دانم برای تو به دریا بریزم دوباره متولد شوم دنیا را ببینم رنگ کاج را ندانم نامم را فراموش کنم دوباره در اینه...
  8. tools

    در کمین اندوه هستم بانو مرا دریاب به خانه ببر گلی را فراموش کرده ام که بر چهره ام نمی...

    در کمین اندوه هستم بانو مرا دریاب به خانه ببر گلی را فراموش کرده ام که بر چهره ام نمی تابید زخم های من دهان گشوده اند همه ی روزگار پر، از اندوه بود بانو مرا قطره قطره دریاب در این خانه جای سخن نیست زبان بستم عمری گذشت مرا از این خانه به باغ ببر سرنوشت من به بدگمانی...
  9. tools

    در پاکتی درگشوده برایت مشتی سلام و بوسه فرستادم با اندکی هوای نیالوده و چن قطعه عکس نان برای...

    در پاکتی درگشوده برایت مشتی سلام و بوسه فرستادم با اندکی هوای نیالوده و چن قطعه عکس نان برای تبرک که پشتشان نوشته ام ایا دوباره می بینمت ؟ ایا هنوز وقتی که می دوم دلت هوای شانه های مرا دارد ؟ ایا هنوز بر این عقیده ای که دو دو تا مساوی چار است ؟ و هیچ قصد توبه نداری ؟ ناچارم برایت...
  10. tools

    من با تو تنها نیستم.

    در چشم اندازت پرنده ای است در گلویش آوازی و در آوازش آرزوهایی است برای تو در دستت سنگی ست در سنگ دشنامی و در دشنام دشنه ای و در من پرنده ای که جان می کند
  11. tools

    در پاکتی درگشوده برایت مشتی سلام و بوسه فرستادم با اندکی هوای نیالوده و چن قطعه عکس نان برای...

    در پاکتی درگشوده برایت مشتی سلام و بوسه فرستادم با اندکی هوای نیالوده و چن قطعه عکس نان برای تبرک که پشتشان نوشته ام ایا دوباره می بینمت ؟ ایا هنوز وقتی که می دوم دلت هوای شانه های مرا دارد ؟ ایا هنوز بر این عقیده ای که دو دو تا مساوی چار است ؟ و هیچ قصد توبه نداری ؟ ناچارم برایت...
  12. tools

    كوي دوست

    عزیز ترینم شهر همچنان در امن و امان است از مرگ و قحطی و تهمت و دیوانگی خبری نیست از دزد و روسپی از سایه های شغال و مار و افعی و عقرب اما دروغ چرا ؟ حالم بد است هر چند لحظه سرم سوت می کشد دیگر به سکوت هیچ دیواری اعتماد ندارم دکتر خیال می کند این تهوع از پوچی است تجویز کرده...
  13. tools

    رد پای احساس ...

    کسی چه می دانست تاوان کدام حرف نگفته چه قدر است ؟ بعععله ! گذشته گذشته است اما عزیزترینم کسی چه می دانست امروز بخت از کدام روی سکه می افتد و در میان بازی شاه دزد ضیافت هر شب قرعه ی بره شدن به نام که می افتد ؟ کمک حس می کنم که فرو می روم تا خرخره در گند آغل گاوهای مقدس کمک حس می...
  14. tools

    چرا جواب نامه های قصیده ام سپید می رسند ؟ می توانستی تکه ای تبسم مسیحایی روی کاغذت بچسبانی...

    چرا جواب نامه های قصیده ام سپید می رسند ؟ می توانستی تکه ای تبسم مسیحایی روی کاغذت بچسبانی می توانستی لااقل بهانه بنویسی ببین عزیز ترینم به هر حال بازی تمام شده دیگر حالا تو در محاصره ی رؤیاهای منی می توانی از پشت خاکریز خط مقدم بلند شوی و دست سوگند روی سینه بگذاری و پرچمی سپید...
  15. tools

    فراق یار

    مرا ببخش ناگزیرم از نوشتن این همه نامه های سربسته ای که امروز اواخر اردی بهشت سالی از این همه سالهای صبوری ست تا چند ساعت اینده چه نازادگانی که منتظرند تا ریه از هوای خرداد پر کنند تا چند ساعت اینده چه نوزادگانی که رها می شوند بر بستر سنگلاخ رودخانه های فصلی بی فرجام چشم های من که...
  16. tools

    گفتگوهای تنهایی

    برایت از غربتی نوشته ام که جهانی است و تا چشم کار می کند از پرده ی اشکی نوشته ام که پوشانده تمام کوچه های مجاوری که ختم به خاکستری خوابگاه غروب است برایم نوشته ای اصلا به جای حفظ این همه قانون گوشواره های بدل بیاویز و سایه ی فیروزه ای بزن و گوشه ی لبهات برای مزمزه ، چند قطعه...
  17. tools

    دلم برای خودم تنگ میشود...

    عزیزترینم چه کرده ام ؟ که در چنته ی مردی که می گذشت چیزی نبود جز چند نامه ی اداری کوتاه و چند نشانی بی نام چه کرده ام ؟ جز اینکه به آفتاب گفته بودم که خیره نمانی حالا حتما به هر طرف که نگاه می کنی از رنگ های آشنا خبری نیست گوش می کنی ؟ در می زنند حدس می زنی صدای پای که باشد...
  18. tools

    کوچه های تنهایی

    حالا که نامه می نویسم همه خوابیده اند می خواهم این لحظه در حضور بادهای جهان اعتراف کنم که من دست شسته خاطره هایی عزیز کشته ام به اینجای نامه که می رسم در می زنند به گمانم خبرنگاری از میان جعبه ی جادوست آهای هر که هستی باش کلاغ های زیادی شنیده ام که شایعه قار می زنند اما کسی...
بالا