نتایح جستجو

لطف حق با تو مدارا ها کند چون که از حد بگذزد رسوا کند ممنون

این قافله عمر عجب می گذرد دریاب دمی که با طرب می گذرد ساقی غم فردای حریفان چه خوری پیش آر پیاله را که شب می گذرد خیام

دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم به دریا می زدم در باد و آتش خانه می کردم چه می شد آه ای موسای من، من هم شبان بودم تمام روز و شب زلف خدا را شانه می کردم نه از ترس خدا، از ترس این مردم به محرابم اگر می شد همه محراب را میخانه می کردم اگر می شد به افسانه شبی رنگ حقیقت زد حقیقت را اگر می شد...

نوبهار آمد و از سبزه زمين زيبا شد بوستان بار دگر دلکش و روح افزا شد سبزه روييد و چمن سبز شد و غنچه شکفت باغ يک پارچه آتشکده از گلها شد بوی گل آورد از طرف چمن باد بهار موسم گردش دشت و دمن و صحرا شد ای عجب گر دل بگرفته من وا نشود اندر اين فصل که از باد صبا گل وا شد ژاله اصفهانی جغد غم هم در دل...

اوکی هانی :) من انگلند اسپیک کردن دوست داشت :D

فداااا مدااا...:D می تو:)

در غــــزل ، هــر واژه را از " گفـــت ِ مردم " راه نیست هـــر کــــه زین آیین گــــریزد ، جز تنی گمراه نیست ! واژه اینجـــا ، زبـــده الماســـی بـــود بـــا صــــد تراش آن کــه چون آیینه ، رویش تیـــــره بـا هــر آه نیست ! مدح کـــس زین نغمه بیرون کن ، که آن فرزانه گفت : " عرصه ی شطرنج ِ...

از کشت عمل بس است یک خوشه مرا در روی زمین بس است یک گوشه مرا تا چند چو کاه گرد خرمن گردیم چون مرغ بس است دانه‌ای توشه مرا فروغی بسطامی

یك چند خواب راحت بر خود حرام گردان در ملك بی نشانی خود را به نام گردان

[IMG]

من آن درخت زمستانی ، بر آستان بهارانم که جز به طعنه نمی خندد، شکوفه بر تن عریانم زنوشخند سحرگاهان ،خبر چگونه توانم داشت منی که در شب بی پایان،گواه گریه بارانم نادر نادرپور

ماری چه میییی کنه :D [IMG]

سلام ،ممنون بابت درخواست :gol:

فدای تو عزیزم چشم ،منم التماس دعا دارم روزت قشنگ عزیزم :gol:

:biggrin:;)

نماز و روزه توام قبول :smile: خدارو شکر ،به خوشی شما بابا، بچه سوسول نیستم بلدم :D

سلام بر بانوی اعظم ،خوبی عزیزم ؟ دلم برات تنگ شد،انشا... هرجا هستی تندرست و شاد باشی:smile:

یا رب تو اشنا را مهلت ده و سلامت چندان که بازبیند دیدار آشنا را

میزنی لبخند و بیش از پیش خوشگل می شوی اختیار این دلم از دست من در می رود واژه های شعر من کم کم سبک تر می شوند این غزل دارد به سمت سبک دیگر می رود ابروانت می شود یادآور هشتاد و هشت چشمهایت باز سمت فتنه و شر می رود گر تو را ای فتنه ، شیخ شهر ننماید مهار مثل ایمان من امنیت ز کشور می رود اهل...

پیراشکی گوشت :)