نتایح جستجو

  1. **خانوم مهندس**

    اكي عزيزم اگه شب تونستم ميام حتما

    اكي عزيزم اگه شب تونستم ميام حتما
  2. **خانوم مهندس**

    اينم يه باغ گل بابت تشكر [IMG]

    اينم يه باغ گل بابت تشكر [IMG]
  3. **خانوم مهندس**

    ممنون خيلي زيباست

    ممنون خيلي زيباست
  4. **خانوم مهندس**

    داستان اموزنده 4

    داستان اموزنده (خارپشت) در عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند می گویند خارپشتها وخامت اوضاع رادریافتند تصمیم گرفتند دورهم جمع شوند و بدین ترتیب همدیگررا حفظ کنند… وقتی نزدیکتر به هم بودند گرمتر میشدند ولی خارهایشان یکدیگررا زخمی میکرد بخاطرهمین تصمیم گرفتند ازهم دور شوند ‫ولی از...
  5. **خانوم مهندس**

    بياييد اينبار نخنديم

    ممنون كه خوندي :gol:
  6. **خانوم مهندس**

    داستان اموزنده 3

    داستان آموزنده (زندگی مثل چای است) گروهى از فارغ التحصیلان قدیمى یک دانشگاه که همگى در حرفه خود آدم هاى موفقى شده بودند، با همدیگر به ملاقات یکى از استادان قدیمى خود رفتند. پس از خوش و بش اولیه، هر کدام از آنها در مورد کار خود توضیح می داد و همگى از استرس زیاد در کار و زندگى شکایت می کردند...
  7. **خانوم مهندس**

    بياييد اينبار نخنديم

    ممنون دوست عزيز:gol:
  8. **خانوم مهندس**

    داستان اموزنده 2

    داستان آموزنده یکی از مریدان شیوانا مرد تاجری بود که ورشکست شده بود. روزی برای تصمیم گیری در مورد یک موضوع تجاری نیاز به مشاور بود. شیوانا از شاگردان خواست تا آن مرد تاجر را نزد او آورند. یکی از شاگردان به اعتراض گفت: اما او یک تاجر ورشکسته است و نمی توان به مشورتش اعتماد کرد. شیوانا پاسخ داد...
  9. **خانوم مهندس**

    داستان جالب و خواندني

    داستان خلبانان نابينا دو خلبان نابینا که هردو عینک های تیره به چشم داشتند، در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپیما آمدند،در حالی که یکی از آنها عصایی سفید در دست داشت و دیگری به کمک یک سگ راهنما حرکت می کرد. زمانی که دو خلبان وارد هواپیما شدند، صدای خنده ناگهانی مسافران فضا را پر کرد. اما در...
  10. **خانوم مهندس**

    زنها واقعا چه ميخواهند (داستان اموزنده)

    روزی روزگاری پادشاه جوانی به نام آرتور بود که پادشاه سرزمین همسایه اش او را دستگیر و زندانی کرد. پادشاه می توانست آرتور را بکشد اما تحت تاثیر جوانی آرتور و افکار و عقایدش قرار گرفت. از این رو، پادشاه برای آزادی وی شرطی گذاشت که می بایست به سؤال بسیار مشکلی پاسخ دهد. آرتور یک سال زمان داشت تا...
  11. **خانوم مهندس**

    داستان خواندني يك ويالونيست

    داستان خواندنی “ویالونیست” در یکی از روزهای سرد ماه ژانویه و در یکی از محلات فقیرنشین در شهر واشنگتن دی.سی صبح زود که مردم آن منطقه که اکثرا یا کارگر معدن بودند و یا صاحب مشاغل سیاه از خانه هایشان بیرون زدند تا یک روز پر از رنج و مشقت دیگر را آغاز کنند٬ زنان و مردانی که تفریح و لذت در...
  12. **خانوم مهندس**

    يك داستان اموزنده ...

    داستان آموزنده “همسایه حسود” روزی مردی برای خود خانه ای بزرگ و زیبا خرید که حیاطی بزرگ با درختان میوه داشت. در همسایگی او خانه ای قدیمی بود که صاحبی حسود داشت که همیشه سعی می کرد اوقات او را تلخ کند و با گذاشتن زباله کنار خانه اش و ریختن آشغال آزارش می داد .یک روز صبح خوشحال از خواب برخاست و...
  13. **خانوم مهندس**

    بخوانیم ، بدانیم و به کار بگیریم . . .

    ممنون از تو عزيزم كه وقت گذاشتي و خوندي :gol:
  14. **خانوم مهندس**

    بياييد بياموزيم .....

    اميدوارم خوشتون بياد
  15. **خانوم مهندس**

    نكته هاي كوچك زندگي ....

    چه قدر خوبه اگه بتونيم اينطوري زندگي كنيم
  16. **خانوم مهندس**

    نكته هاي كوچك زندگي ....

    لطفا صبور باشيد و تا انتها بخونيد ممنون زندگی همان اندازه که از اتفاقات بزرگ تشکیل شده ، نکته های کوچک هم دارد. نکته هایی که شاید همه ما آنها را بدانیم اما خوب، گاهی فراموش میکنیم. سرشاری زندگی از همین نکات کوچک است که گاهی پیش درآمد اتفاقات بزرگ و سرنوشت ساز می شوند.آنها را جدی بگیرید،...
  17. **خانوم مهندس**

    بياييد اينبار نخنديم

    ممنون از تو كه خوندي صحرا جان
  18. **خانوم مهندس**

    بياييد اينبار نخنديم

    ممنون از هردو تون كه وقت گذاشتيد و تا انتها خونديد :gol:
بالا