نتایح جستجو

  1. 2276417

    با سلام در زنگ تفریح مطلب قرار دادم ، محبت کنید ونظر بدین.

    با سلام در زنگ تفریح مطلب قرار دادم ، محبت کنید ونظر بدین.
  2. 2276417

    با سلام در زنگ تفریح مطلب قرار دادم ، محبت کنید ونظر بدین.

    با سلام در زنگ تفریح مطلب قرار دادم ، محبت کنید ونظر بدین.
  3. 2276417

    با سلام در زنگ تفریح مطلب قرار دادم ، محبت کنید ونظر بدین.

    با سلام در زنگ تفریح مطلب قرار دادم ، محبت کنید ونظر بدین.
  4. 2276417

    با سلام در زنگ تفریح مطلب قرار دادم ، محبت کنید ونظر بدین.

    با سلام در زنگ تفریح مطلب قرار دادم ، محبت کنید ونظر بدین.
  5. 2276417

    با سلام در زنگ تفریح مطلب قرار دادم ، محبت کنید ونظر بدین.

    با سلام در زنگ تفریح مطلب قرار دادم ، محبت کنید ونظر بدین.
  6. 2276417

    با سلام در زنگ تفریح مطلب قرار دادم ، محبت کنید ونظر بدین.

    با سلام در زنگ تفریح مطلب قرار دادم ، محبت کنید ونظر بدین.
  7. 2276417

    با سلام در زنگ تفریح مطلب قرار دادم ، محبت کنید ونظر بدین.

    با سلام در زنگ تفریح مطلب قرار دادم ، محبت کنید ونظر بدین.
  8. 2276417

    با سلام در زنگ تفریح مطلب قرار دادم ، محبت کنید ونظر بدین.

    با سلام در زنگ تفریح مطلب قرار دادم ، محبت کنید ونظر بدین.
  9. 2276417

    با سلام در زنگ تفریح مطلب قرار دادم ، محبت کنید ونظر بدین.

    با سلام در زنگ تفریح مطلب قرار دادم ، محبت کنید ونظر بدین.
  10. 2276417

    داستان شماره 6

    چرا والدین پیر می شوند روزی رییس یک شرکت بزرگ به دلیل یک مشکل اساسی در رابطه با یکی از کامپیوترهای اصلی میخواست با یکی از کارشناسان شرکت صحبت کند که متوجه شد وی امروز سرکار نیامده، لذا مجبور شد با منزل وی تماس بگیرد، شماره منزل او را گرفت... کودکی به تلفن جواب داد و نجوا کنان گفت: «سلام»...
  11. 2276417

    دا

    چرا والدین پیر می شوند روزی رییس یک شرکت بزرگ به دلیل یک مشکل اساسی در رابطه با یکی از کامپیوترهای اصلی میخواست با یکی از کارشناسان شرکت صحبت کند که متوجه شد وی امروز سرکار نیامده، لذا مجبور شد با منزل وی تماس بگیرد، شماره منزل او را گرفت... کودکی به تلفن جواب داد و نجوا کنان گفت: «سلام»...
  12. 2276417

    داستان شماره 5

    حکایت عقاب و گرد باد عقاب وقتي مي‌خواهد به ارتفاع بالاتري صعود كند، در لبه‌ي يك صخره، به انتظار يك اتفاق مي‌نشيند! مي‌دانيد اتفاق چيست؟ گردبادي كه از رو‌به‌رو بيايد! عقاب به محض اين‌كه ‌آمدن گردباد را حس‌كرد، بال‌هاي خود را مي‌گشايد و اجازه مي‌دهد ‌باد، او را با خود بلند كند. به محض اين‌ كه...
  13. 2276417

    داستان شماره4

    Paradox of Our Times مغايرتهای زمان ما Today we have bigger houses and smaller families; more conveniences, but less time ما امروزه خانه های بزرگتر اما خانواده های کوچکتر داريم؛ راحتی بيشتر اما زمان کمتر we have more degrees, but less common sense; more knowledge, but less judgment مدارک...
  14. 2276417

    داستان شماره3

    مرد فقیر (داستان بسیار آموزنده مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت ،آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت. مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید. روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت...
  15. 2276417

    داستان شماره 2

    هنگام بازديد از يک بيمارستان روانى، از روان‌ پزشک پرسيدم شما چطور مي‌فهميد که يک بيمار روانى به بسترى شدن در بيمارستان نياز دارد يا نه؟ روان‌پزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب مي‌کنيم و يک قاشق چايخورى، يک فنجان و يک سطل جلوى بيمار مي‌گذاريم و از او مي‌خواهيم که وان را خالى کند. من گفتم: آهان...
  16. 2276417

    داستانی آموزنده

    سلطان عبدالحمید میرزا فرمانفرما (ناصرالدوله) هنگام تصدی ایالت کرمان چندین سفر به بلوچستان می رود و در یکی از این مسافرت ها چند تن از سرداران بلوچ از جمله سردار حسین خان را دستگیر و با غل و زنجیر روانه کرمان می کند.پسر خردسال سردار حسین خان نیز با پدر زندانی و در زیر یک غل بودند..چند روز بعد...
  17. 2276417

    تفاوت خودروهای داخلی و خارجی در چیست؟

    تفاوت خودروهای داخلی و خارجی در چیست؟
  18. 2276417

    ...::: یه لطیفه تعریف کن :::...

    مرد: عزیزم از وقتی میری ورزش هیکلت خیلی قشنگ شده! زن: از اولشم هیکلم قشنـــــــــــــــگ بووووووود! مرد: اون که ۱۰۰%… هیکلت همیشه قشنگ بود. اصلاً من هیکلت رو روز اول دیدم خیلی خوشم اومد! زن: یعنی به خاطر هیکلم، فقط با من ازدواج کردی ؟ خیلی هیــــــــــــزی! مرد: نه عزیزم، عاشق اخلاقت شدم که...
  19. 2276417

    کی بچه اهوازه دسش بالا

    تعریف مرد از همسرش مرد: عزیزم از وقتی میری ورزش هیکلت خیلی قشنگ شده! زن: از اولشم هیکلم قشنـــــــــــــــگ بووووووود! مرد: اون که ۱۰۰%… هیکلت همیشه قشنگ بود. اصلاً من هیکلت رو روز اول دیدم خیلی خوشم اومد! زن: یعنی به خاطر هیکلم، فقط با من ازدواج کردی ؟ خیلی هیــــــــــــزی! مرد: نه عزیزم، عاشق...
  20. 2276417

    کی بچه اهوازه دسش بالا

    بچه ها بیاین زنگ تفریح . نظر بدین
بالا