...
این آدم اینقدر دورو و پست هست که اینقدر از مردم رو خر کرده...
مشکل اینه که این آدم رو با خدا(قلب) یکی کردن...
و مردم هم فکر میکنن اگه به این یارو اهانت کنی, عاقبتت جهنمه...!
الآن هم متاسفانه این آدم طرفدار داره!
و خودش و طرفداراش, چون فکر میکنن جای خدا(قلب) نشستن, پس میتونن هر کاری کنن...
درست میشه.........................................................
فقط کمی صبر...
مهمترین کار هم اینه که مردم رو توجیه کنیم!
بهشون چهره ی واقعی این نظام رو نشون بدیم...........
تا همه ی مردم تو یه خط باشن.....
عیب نداره.......
یه بار میری, یه بار نمیری...
امروز هم خیلی ها نتونتن برن!
مثلا بعضی از دوستام که دیشب, کتک خوردن, دیگه امروز نای بلند شدن نداشتن........
منم که یکی در میون میرم.............................
حالا درست میشه.............
یه روز میشه که آزاد آزاد بتونی...
شدی 19
میدونم آمی جان...........
میدونم... اینا چه حروم زاده هایی هستن...
اگه دین که چه عرض کنم, یه ذره, انسانیت! یه ذره وجدان, یه ذره رحم داشتن, که اینکارارو نمیکردن...
چهرش داره نمایان میشه...
امیدوارم نمایانتر بشه, بعدا حکومت عوض شه...
تا بین مردم دو دستگی ایجاد نشه...
این آدم هم نمیخوام...
...
آره میدونم
چی میگی...
من که نرفتم, دارم به خودم لعنت میفرستم...
البته شنیدم, طرفای انقلاب و ولیعصر و ... همرو بستن!و هرکسی که اون طرفاست, راه فراری نداره...
شنیدم چندتا بسیجی هم کشته شدن که یکمی دلم خنک شد...
ولی خشونت بده! از طرف هر کی که باشه...
اینم مطمئن هستم که اینا برای دفاع از خودشون...
همه ی بدنم که کچل نیست!!!
ریش دارم!
سیبیل دارم!
دستام پشمالوه!
یاه یاه یاه!
ما اینجا اگه تهنا باشیم, دستامون رو میکنیم تو ماست و میخوریم!
اگه هم کسی باشه, موهای همدیگرو ماستی میکنیم و موهای همدیگرو میخوریم!
اگه موهات بلند باشه دیگه این دردسرارو نداری!
واقعا نمیدونی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا آخه؟؟؟
تو هم میتونی بفهمی!
ماست بگیر دستت, از موهات بکن تو ماست!
وقتی موهات از ماست سیر شدن, میشه ماست مو سیر!
حالا موهات رو بخور!
کاری نداره که!
این یه غذای مشترک بین مرفهین و فقرا هستش!
که من سوء استفاده میکنم و ادای مایه دارا رو در میارم!
من هر چند سال یه بار ماست مو سیر میخرم!
امشب هم از اول شب تا الآن اینجا بودم, برنامه ریزی کرده بودم که اینوقت شب, بهتون بگم ماست موسیر خوردم که کلاس بذارم!
و عقده های روانیم, از بین بره!
آه...