دوست خوبم...نه نه ...از من ناراحت نشو....
بحث من نکته گیری و....نیست
میگم نباید توی خیال و باد این داستانای قشنگ خوابید....همین....
بعدشم مگه دختره چیکار کرد که پسره ازش گذشت؟؟؟؟!!!!!فقط از روبه روش رد شد و یه لبخند زد...مگه هر کی به ادم یه روی خوش نشون بده ادم سریه باید هوا ورش برداره؟؟؟؟...
دقیقا;).......
و با سن افراد نسبت عکس داره
ادم هرچی سنش میره بالاتر دیگه چیزی که کم تر واسش اهمیت داره چهره ی فرده.....
ولی خب بالاخره باید به دل بشینه.......
یعنی چی؟؟؟
طرف اولا کار اشتباهی کرد نادید تریپ عشقی ورداشت که وقتی طرفو دید و دید که چاقه و.....
گفته از همان لحظه دانستم که دیگر عشقی در کار نخواهد بود اما چیزی به دست آورده بودم که حتی ارزشش از عشق بیشتر بود، دوستی گرانبها که می توانستم همیشه به او افتخار کنم
یعنی یا به خاطر سن بالاش...
واقعا که اینا همش داستانه.....
.
.
.
بعدشم طرف تا دید اونی که فکرشو میکرده یه طور دیگه بوده...خودش اعتراف کرده که از عشق خبری نیست و فقط یه دوست خوب از این به بعد خواهد داشت و....
خدا وکیلی همین طوریه.....
اگه همون نوشته ها از اخر به اول جابه جا بشه...ایشالله به اون اولی هم میرسند...افسوس که همه میخوان از اول زندگی پسر یه همچین ماشین و خونه و .....داشته باشه
که اخرش همین میشه.......
هی یادش بخیر......
این بحث مربوز به دنیای مجازی کاش فقط بود....
توی دنیای واقعیت هم همین طوره....یا بهتره بگم بیش تر و بیش تر شده......
.
.
.
نمیدونم زمونست که خیلی عوض شده یا من یا ادما!!!!!!!
یا کلا همیشه همین طور بوده......