وقتی نه دستی برای گرفتن است،
نه آغوشی برای گریه،
نه شانهای برای تکیه؛
انتظار نداشته باش خندهام واقعی باشد ابجی !!!
می خندم تا تو آرام باشی...
این روزها فقط زندهام تا دیگران زندگی کنند.
انسان هرگز نمی تواند
موجودی را که دوست دارد به طور کامل درک کند ،
نه به آن جهت که این موجود نفوذ نیافتنی تر از دیگران است ،
بلکه به این دلیل که :
درباره ی او بیشتر از دیگران خود را سوال پیچ می کند .
" برشی از کتاب : مادراپور "
اثر :
" روبرت مرل "
زندگی بافتن یک قالیست
نه همان نقش و نگاری که خودت میخواهی
نقشه را اوست که تعیین کرده
تو در این بین فقط میبافی
نقشه را خوب ببین
نکند آخر کار قالی زندگی ات را نخرند.
هی میخواد همه بغضاتو از توی نگاهت خونده بشه..
میدونی که جسارت گفتن کلمه هارو نداری..
اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل چیزی شده
اونجاست کعه بغضت رو با یه لیوان سکوت سر میکشی و با یه لبخند سرد میگی نه هیچی......... با اجازه علی آقا