خواهش ميكنم...
..........................
خو مامانا ايجورين ديگه ...وقتي آجيم خونه نيست مامانم ميگه مگه تو خوابگاه ياد نگرفتي غذا درس كي خو بيا درس كن منم ميگم خو بايد تو بشينيو حرفم نزني...ولي باز طاقت نداره اينقد ميگه ايجوري ك اوجوري ك منم اعصابم بهم ميخوره از آشپزخونه ميزنم بيرون...