سیزده به در بود رفتیم بیرون شهر رفتیم تو باغ یکی از دوستای بابام( خیلی باغشون بزرگ بود و پر از درختای جور واجور البته همشون درخت میوه بود اونا به غیر از کشاورزی دامداری هم داشتند) .:w34: بعد از خوش و بش بابا اینا من با بچه های دوست بابام رفتم بازی البته منو و خواهر زاده هام :w42:..... هینطور که...