نتایح جستجو

يك شب به چشمهاي تو ايمان مي آورم .. در راه سبز آمدنت جان مي آورم

سلام دوست خوب،چشات خوشگل مي بينه عزيز. راستي بابت ديشب خيلي ممنونم ببخش كه بهت زحمت دادم.

برگرد و خواب خط خطی ام را به هم بريز اين حس گند لعنتـــی ام را بــه هـم بريز شب گريه های قلبی من را به هم بزن لبخندهای صورتـــی ام را به هــــم بريز گاهی خلاف عادت خود پيش من بخند اين گريه های عادتــی ام را به هم بريز آن پونه را كه از تو نچيدم به من ببخش گلبرگ های حسرتـی ام را به هم بريز هر ساعت...

برگرد و خواب خط خطی ام را به هم بريز اين حس گند لعنتـــی ام را بــه هـم بريز شب گريه های قلبی من را به هم بزن لبخندهای صورتـــی ام را به هــــم بريز گاهی خلاف عادت خود پيش من بخند اين گريه های عادتــی ام را به هم بريز آن پونه را كه از تو نچيدم به من ببخش گلبرگ های حسرتـی ام را به هم بريز هر...

من مرده ام چقدر حواست نيست .. موسي من عصاي عزيزت كو ...!

سلام خوش اومدي. راست ميگه معني اسمت چيه؟

تولدت مبارک سید

مهربانی را وقتی دیدم که کودکی می خواست آب شور دریا را با آبنبات کوچکش شیرین کند..

هر کس برای هر کس یه چیزیه، هیچکس برای هیچکس نمیتونه هیچی نباشه.

یک با یک برابر نیست یک با یک برابر نیست معلم پای تخته داد میزد .. صورتش از خشم گلگون بود و دستانش به زیر پوششی از گرد پنهان .. ولی آخر کلاسی ها لواشک بین خود تقسیم می کردند .. و آن یکی در گوشه ای دیگر جوانان را ورق میزد .. برای آنکه بی خود هیاهو می کرد و با آن شور بی پایان تساوی...

خدایا از عشق امروزمان برای فرداهایی که فراموش می کنیم عاشق بوده ایم قدری کنار بگذار.. به قدر یک مشت... به قدر یک لبخند... تا فراموش نکنیم عاشق بوده ایم... تا عاشق بمانیم و عاشق بمیریم!

آرزوهایت را یادداشت کن خداوند آنها را فراموش نمی کند اما تو از خاطرت می رود آنچه امروز داری خواسته ی دیروزت بوده.

نشد یک لحظه از یادت جدا دل ... زهی دل، مرحبا دل، آفرین دل/ زدستش یک دم آسایش ندارم ... نمی دانم چه باید کرد با دل

مرگ بر احساسم که تنها گناهم احساسم است، نفرین بر این احساس!!

روز میلاد، همان روز که عاشق شده بود ... مرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و رفت

من که می دانم خدا بی آنکه مبعوثم کند .... دائما می گیرد از من امتحانی سخت تر

هیچ فکرش را نمی کردم که بعد رفتنت ... بگذرند این لحظه ها آنی به آنی سخت تر

گاهی دعا پا نمیگیرد دست از سر خدا بردار...!!

گمان نمی کنم این دستها بهم برسند .... دو دلشکسته ی در انزوا بهم برسند کدام دست رسیده به دست دلخواهش .... که دستهای پر از زخم ما بهم برسند

نوبت نمی دهی که به خوابت سفر کنم ........ کابوسهای نوبتی ام را بهم بریز..