این ها رو وقت کردی ببین جالبه
http://www.aparat.com/v/qbuMo
و این هم یه طواف نزدیک دقیقا همینجوریه اما ممکنه اینجوری ملموس نباشه برات شاید هم نه
http://www.aparat.com/v/0cVK8
این رو برای آجیم نوشتم برای شما آجی دیگه م هم میذارمش
ان شاء الله به زودی نصیبت میشه خدا وقتی من حقیر رو لایق دونسته
بنده های مشتاقش رو بی جواب نمیذاره
ان شاء الله حج تمتع نصیبت بشه و هرسال حج بری و من رو دعا کنی
راستی آجی حتما کتاب حج دکتر شریعتی رو تهیه کن و بخون و قبل از سفرت هم مطالعه ش کن...
ایشالا با پدر مادرت هرسه قسمتتون میشه باهم
آره معرفت و شناخت خیلی خوبه
ان شاء الله به هر خواسته ای داری میرسی....:gol:
..............................................................
چقدر بچه بودیم قلبمون پاک بود
و دعاهامون هم جالب بود و پاک
این که نوشته بود برم آمریکا یاد خودم افتادم همیشه میگفتم خدایا کمکم کن تا دانشگاه کمبریج قبول بشم و از اون آرزوهای نابم بود:D
ان شاء الله به زودی نصیبت میشه خدا وقتی من حقیر رو لایق دونسته
بنده های مشتاقش رو بی جواب نمیذاره
ان شاء الله حج تمتع نصیبت بشه و هرسال حج بری و من رو دعا کنی
راستی آجی حتما کتاب حج دکتر شریعتی رو تهیه کن و بخون و قبل از سفرت هم مطالعه ش کن
که وقتی معانی اعمالی رو که انجام میدی کولاک میشه کولاک...
ان شاء الله هرچه زودتر به آرزوت میرسی و دیگه دلت همون جا میمونه و همیشه مشتاق به رفتنی
کعبه رو که دیدم............
راستش من از زمانی که احرام پوشیدم خودم رو در لباس مرگم میدیدم
حدود ساعت سه بود که ما به پشت مسجدالحرام رسیدیم و خواستیم اعمالمون رو انجام بدیم
یه رعب و وحشتی من رو فراگرفته...
سرم پایین بود یک دفعه مامانم گفت فاطمه کعبه
سرم رو بالا آوردم
ناخودآگاه پاهام سست شد
به خدا دست خودم نبود
نه تنها من بلکه اکثر همراهانمون
خصوصا اونا که بار اولشون بود
به سجده افتادیم و اشک امان نمیداد
اصلا یادم نمیاد آرزوهایی که هنگام دیدن کعبه کردم
اولین چیزی که خیلی توجهم رو جلب کرد...
ان شاء الله هرچه زودتر به آرزوت میرسی و دیگه دلت همون جا میمونه و همیشه مشتاق به رفتنی
کعبه رو که دیدم............
راستش من از زمانی که احرام پوشیدم خودم رو در لباس مرگم میدیدم
حدود ساعت سه بود که ما به پشت مسجدالحرام رسیدیم و خواستیم اعمالمون رو انجام بدیم
یه رعب و وحشتی من رو فراگرفته...
سرم پایین بود یک دفعه مامانم گفت فاطمه کعبه
سرم رو بالا آوردم
ناخودآگاه پاهام سست شد
به خدا دست خودم نبود
نه تنها من بلکه اکثر همراهانمون
خصوصا اونا که بار اولشون بود
به سجده افتادیم و اشک امان نمیداد
اصلا یادم نمیاد آرزوهایی که هنگام دیدن کعبه کردم
اولین چیزی که خیلی توجهم رو جلب کرد...
ممنون عزیز
انشاء الله که صاحب الزمان رو میاریم
پیامت باعث شد من هم امضات رو بخونم
نمیدونم مشرف شدی یا نه
من چند ماه پیش مکه بودم نمیدونی چه آرامشی اونجا حاکمه اطراف کعبه چه از لحاظ روحی و جسمی
چقدر خوب هست که دلایل علمیش رو از قبل بدونیم و با تمام وجود لمسش کنیم تا یقینمون زیاد بشه