اتفاق تازه ای نخواهد افتاد.
تمام سیگارهای دنیا را هم که دود کنی
تنهایی ات
توجه هیچ کسی را
جز پیرمرد سیگار فروش
جلب نخواهد کرد.
مخاطب شعرهایت هم
تنها بادهای هرزه گردی هستند
که از بد روزگارشان
از خانه تو می گذرند.
تلفن هم
دیگر آن قاصد خوش خبر سابق نیست.
حالا می توانی
با خیال راحت
جلوی پنجره بنشینی...
من از جهنم گریخته ام
از خودم
و به تو پناه آورده ام زیبای من !
بگذار
با قلب تو زندگی کنم
که قلب تو بی کینه می تپد
ای آخرین امید! پناهم بده
گریز سختی داشته ام