نتایح جستجو

  1. آرماندیس

    به سیلام به روی ماهت ... چه خبرا ؟

    به سیلام به روی ماهت ... چه خبرا ؟
  2. آرماندیس

    ولش کن تو برو بخواب ... شب خوش

    ولش کن تو برو بخواب ... شب خوش
  3. آرماندیس

    تا حالا خيلي اينجوري شدم حل که نه فراموش کردم اينهمه بيهودگيو ... ولي هر دفه که دوباره به اين...

    تا حالا خيلي اينجوري شدم حل که نه فراموش کردم اينهمه بيهودگيو ... ولي هر دفه که دوباره به اين نتيجه مي رسم حل کردنش سخت تر ميشه
  4. آرماندیس

    ناراحت که هستم ولي فک نمي کنم همش به عماد برگرده ... افسرده شدم ... درد بي درمون ......

    ناراحت که هستم ولي فک نمي کنم همش به عماد برگرده ... افسرده شدم ... درد بي درمون ......
  5. آرماندیس

    همين ديگه وقتي به پوچي برسي زندگي واست ارزش هيچي نداره ... از پوچم پوچ ترم من .......

    همين ديگه وقتي به پوچي برسي زندگي واست ارزش هيچي نداره ... از پوچم پوچ ترم من .......
  6. آرماندیس

    به هارت و پورت و کل کل کردنم نيگا نکن ... اون روز بعد امتحان معادلات از پيش بچه ها که رفتم تا...

    به هارت و پورت و کل کل کردنم نيگا نکن ... اون روز بعد امتحان معادلات از پيش بچه ها که رفتم تا ساعت 1 شب تو خيابونا مي چرخيدم گريه ميکردم ... خودمم نمي دونم چمه ...
  7. آرماندیس

    اون شب عماد بهم يه قرص خواب داد گفت اينو بخوري يه ربع بعد ميخوابي ... ولي من 1 خوردم تا 4 بيدار...

    اون شب عماد بهم يه قرص خواب داد گفت اينو بخوري يه ربع بعد ميخوابي ... ولي من 1 خوردم تا 4 بيدار بودم ... کف کرده بود عماد . تازه اونجا فهميد من چقد مريضم ....
  8. آرماندیس

    ديگه مشکلم از عماد گذشته ...احساس مي کنم افسرده شدم شديد ... هيچي واسم مهم نيست .... هيچي رو...

    ديگه مشکلم از عماد گذشته ...احساس مي کنم افسرده شدم شديد ... هيچي واسم مهم نيست .... هيچي رو قبول ندارم ... هيچي خوشحالم نمي کنه ... هيچ اعتقادي ندارم ... هيچ هدفي ندارم .... خدا رو قبول ندارم ... ... قبلاً خفيف تر بود حداقل خدا رو قبول داشتم يه دعايي مي کردم ... فک مي کردم يکم بگذره بهتر ميشم...
  9. آرماندیس

    چه تفاوت دارد که در اين روز پر از غصه و غم يک نفر ياد تويِ غمزده ي ديوانه بکند يا نکند! چه...

    چه تفاوت دارد که در اين روز پر از غصه و غم يک نفر ياد تويِ غمزده ي ديوانه بکند يا نکند! چه تفاوت دارد که عزيز دل تو بعد از آن روز که خورشيد گرفت چشم زيباي خودش را به توي نا بينا بدهد يا ندهد! چه تفاوت دارد که کسي سنگ به اين پنجره ي تنهايي ظهر يک تابستان از سر بيکاري بزند يا نزند...
  10. آرماندیس

    اين قانونو رو همه نميشه پياده کرد ... رواني شدم احسان تا وقتي عماد هست خوبم نباشه سيمام قاطي مي...

    اين قانونو رو همه نميشه پياده کرد ... رواني شدم احسان تا وقتي عماد هست خوبم نباشه سيمام قاطي مي کنه ... شنبه وقت گرفتم برم دکتر ... فکر مي کنم روز به روز داره حالم وخيم تر ميشه ...
  11. آرماندیس

    به هيچ جا ... فک کنم دوباره دورم زد ... اعصابم خورده ... من که نگفتم ... من خواب بودم که اس ام...

    به هيچ جا ... فک کنم دوباره دورم زد ... اعصابم خورده ... من که نگفتم ... من خواب بودم که اس ام اس داده بود ... خودش قول داد ...
  12. آرماندیس

    دردهاي من جامه نيستند تا زتن درآورم چامه و چکامه نيستند تا به رشته ي سخن در آورم نعره نيستند تا...

    دردهاي من جامه نيستند تا زتن درآورم چامه و چکامه نيستند تا به رشته ي سخن در آورم نعره نيستند تا زناي جان برآورم دردهاي من نگفتني دردهاي من نهفتني است دردهاي من گرچه مثل دردهاي مردم زمانه نيست درد مردم زمانه است من ولي تمام استخوان بودنم لحظه هاي ساده ي سرودنم درد مي کند انحناي روح من شانه هاي...
  13. آرماندیس

    کجا ؟ چرا هستم ... خواب هستم ...

    کجا ؟ چرا هستم ... خواب هستم ...
  14. آرماندیس

    جون ميده اين سايتم با اين سرعتش. خوبي تو ؟

    جون ميده اين سايتم با اين سرعتش. خوبي تو ؟
  15. آرماندیس

    برای تو می نویسم

    کداميک از ما بدجنس تريم؟ من؟ که آرزوي کشيدن موهايت يکدم رهايم نمي کند؟ يا تو؟ که هميشه هوس کندن گوش هايم آزارت مي دهد؟ بدجنس!! کداميک بچه تريم؟ من؟ که کودکانه بهانه چشمهايت را مي گيرم؟ يا تو؟ که بچه گانه شعرم را خط خطي مي کني؟
  16. آرماندیس

    رفتن...

    خاکت می کنم همین امشب! تو را، خاطره هایت را، سایه ی سیاه و سنگینت را، همه را همین امشب خواهم سپرد به دستان سرد و پر وحشت گورهایی تاریک و عمیق و تو خواهی مرد! و من بی رحمانه تر از خنده ی گور بر مرگ تو خواهم خندید!![
  17. آرماندیس

    برای تو می نویسم

    هر شب هر نيمه شب من منتظرم تا کسي مرا صدا بزند کسي مرا صدا نمي زند اما من منتظرم صدايم کن بگذار مثل کودکي شاد شتابان به سوي تو بدوم مثل دختر بچه اي خندان با دامني پر چين روي ديواري کوتاه راه روم و شعر هاي کودکانه بخوانم و سر انجام از آن ديوار کوتاه بپرم پايين و لي لي کنان به سيبي شيرين دندان...
  18. آرماندیس

    هیچ چیز آرامم نمی کند ... هیچ چیز صدای ِ خدا صدای ِ آسمان نوازش ِ برف دست ِ باد اشک فریاد...

    هیچ چیز آرامم نمی کند ... هیچ چیز صدای ِ خدا صدای ِ آسمان نوازش ِ برف دست ِ باد اشک فریاد خشم آه هیچ چیز آرامم نمی کند چقدر خسته ام
  19. آرماندیس

    اوه ببخش منو صابر جان ... عفو کن ... متوجه شوخي بودنش نشدم

    اوه ببخش منو صابر جان ... عفو کن ... متوجه شوخي بودنش نشدم
  20. آرماندیس

    بيراهه مي رفتم آن شب دستم را گرفته بود و مي کشيد ازين به بعد همه عمرم را بيراهه خواهم رفت ...

    بيراهه مي رفتم آن شب دستم را گرفته بود و مي کشيد ازين به بعد همه عمرم را بيراهه خواهم رفت ...
بالا