به کجا چنین شتابان؟ گون از نسیم پرسید
به هران کجا که باشد بجز این سرا سرایم
حوس سفر نداری ز غبار این بیابان ؟
همه ارزویم اما چه کنم که بسته پایم
سفرت بخیر اما تو و دوستی خدارا چو ازین
کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران برسان سلام مارا
بی تومهتاب شبی باز ازان کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم ولی در باز نکردی اومده بودم
تازه کرایه ماشینم نداشتم پیاده برگشتم
این اشعارو از کجا میاری خیلی قشنگه مرسی
من شبا نمیتونم ان لاین شم چون نت ندارم ولی از صبح تا شب ساعت 7 تو شرکت ان میتونم باشم
این چند روز مسافرت بودم اتفاقا از شیرازهم گذشتم , یادتم کردم