نتایح جستجو

باشه..........برو بخواب من دكتر پوست هم هستم.....دير خوابيدن پوست رو خراب ميكنه...........:biggrin:

آره درسته...........ازش خواستم باهام باشه گفت به من احترام ميزاره منو دوست داره اما مثل يه برادر.........به من رد داد.........بدتر اينكه به همكلاسيم مثبت داد...........من داغون شدم اما هيچي نگفتم...........حتي بهش تبريك هم گفتم...........فقط به خاطر اينكه دلش نشكنه.........اما دل خودم خورد...

شما اومدي مشكل حل كني يا مشكل به مشكل اضافه كني.............؟.........بيخيال دوسم...........

شبت خوش من برم بخوابم...........مثل تو بيكار نيستم كه ............تو هم برو بخواب..........:razz:

پس من خيلي خوشبختم............اينو ميدونم كه هستم............اما خوب دلم هم بايد بفهمه ........قبول كن اين مسئله ها مثل مريضي ميمونه........طول درمان داره نميشه به راحتي از بين بردشون بايد باهاشون جنگيد..........منم سعيمو ميكنم..........فعلا شب خوش...منو از احوال دوستات بي خبر نذار من هنوز همون...

آره خوب..........خاص تر تو اينجا حرف زده..........چيزايي گفتن كه حتي تو ذهنتم نميگنجه........

دست خودم نيست.........ناملايمات زندگي زورشون بهم نميرسه.......نميدونن چكار كنن دست ميزارن رو نقطه ضعفم..........يعني تنهاييم........خوب تنهايي كه فكر كردن يا نكردن نداره..........من تنهام...........اين يه واقعيته...........

خوش به حالت..........خدا بيشترش كنه.........واسه منم دعا كن...........

خوب بايد بين هم يك عهد بذارن اونم اينكه.......زن مسائل اعتقادي بچه رو بپذيره.........و البته واسه بعضي كارا بدونه اشاره به مذهب زن از مرد بخواد كه اونارو كنار بذاره........يعني بگه من از فلان رفتارت خوشم نمياد وقتي ميبينم همچين كاري ميكني دلم ازت ميگيره.......اين باعث ميشه مرد خودشو كنترل...

بيا تو تاپيك بگو ..........واسه ديگران هم خوبه.........

خوب قبلي اگه كارش راه بيوفته كه خيلي خوبه.......ديدي گفتم شوهره داغونه.......ديشبي هم به حرفاي من عمل كنه مشكلاتش حل ميشه........براي جفتشون آرزوي خوشبختي و خوشحالي دارم.....البته واسه تو سفارشي تر........

سلام..... خوب دوست عزيز مسئله شما رو خوندم.........بر خلاف نظر بعضي از دوستان اصلا با اعتقاداتش كاري نداشته باش ......من دو نفر رو ميشناسم عين حرف شما هيچ مشكلي با هم ندارن.......اما خوب دختره شرط كرده كه من نماز و روزه رو بايد به جا بيارم........همه ي كاراي ديني رو همينطور......پسره هم گفته...

دل من سالهاست كه گرفته.........فقط بعضي وقتا يادش ميوفته كه يادم بندازه..........يه جورايي دلم نميخواد من غمم رو فراموش كنم........

كار هر شبمه.........تاپيك مشاوره زدم شبا مراجعه كننده زياد دارم.........بعضي وقتا تا صبح بيدارم

آره خوب.........من تلاشمو ميكنم...........چه خبر از دوستانت........حرفاي ديشبم چه تاثيري داشت اصلا داشت؟....

البته منفي يا مثبت بودن نقش فرق داره................ دوست دارين چه كسي بيشترين نقش رو داشته باشه........... دوست دارين نقش كي كمتر بشه........... -----------------------------:cool:------------------------------

نه..........سرم شلوغه.......تازه حوصله باشگاه رفتن رو هم ندارم...........

خجالت بكش برو بخواب صبح زود پاشي درس بخوني..........هيچ خبر سلامتي..........

ميدوني.......حقيقت اينه كه دليل اصلي تنهايي من مادرمه.......كسي كه تمام تلاشش رو انجام ميده كه يه وقت پسرش ازش دور نشه.......من نميتونم از خونه زياد بيرون برم.......بايد براي كارايي كه انجام ميدم جواب پس بدم........واسم سخته ..........اگه منم آزادي كه حق بود رو داشتم.......شايد الان ديگه تنها...

دیر گاهیست که تنها شده ام قصه غربت صحرا شده ام وسعت درد فقط سهم من است بازهم قسمت غم ها شده ام دگر آیینه ز من بی خبر است که اسیر شب یلدا شده ام من که بی تاب شقایق بودم همدم سردی یخ ها شده ام کاش چشمان مرا خاک کنید تا نبینم که چه تنها شده ام…