فکر کنم تو در دوران مدرسه هم از اونایی بودی که یه عینک ته استکانی داشتی و هیچ کس آدم حسابت نمیکرد اما همیشه غرغر میکردی و میرفتی زیرآب ملتو میزدی اما حتی ناظم و مدیر هم آدم حسابت نمیکردن. سر جلسه امتحان هم با اینکه هیچی حالیت نبود و همیشه برگه ات سفید بود اما میفتادی روی برگه ات که یه وقت یه نفر...