امروز بیرحمانه به تو تاختم.
به تو! به تو که صدای گرم مردانه ات گرمی زنانه ای به من میبخشد. به تو که نفسهایت را کم دارم، به تو که این روزها در دوردست منتظر یک معجزه وصالی! یک معجزه محال.
دلم گرفته، گیر و گرفتاریش هم تورا کم دارد، همانی تویی که من بیرحمانه به او تاختم. بگیر و ببر ومرا در خود...